جنیس جاپلین (۱)، خوانندۀ آمریکایی، در یک برنامۀ تلویزیونی که یک منتقد موسیقی نیز دعوت شده بود، میگوید: «در بهترین حالت، منتقد در حال توصیف خود است او هرچه را از اثر دریافت کرده بهشکلی بازگو میکند که کلیدی است برای دانستن مشخصات خودش». چه این گفتۀ او را دربارۀ نقد و منتقد موسیقی قبول داشته باشیم چه قبول نداشته باشیم، حقایق تاریخی در این مورد نشان میدهد سلیقۀ شخصی در نقدهای غیرتحلیلی آثار موسیقی بر مسائل فنی میچربد.
در تحلیلهای کارشناسی آثار موسیقی، از آن جایی که صحبت از تئوری موسیقی و بهنوعی مسائل فنی و علمی موسیقی بهمیان میآید و درک و دانش آن برای جامعه عمومیت ندارد، بیشترین حجم محتوای تولیدشده با رویکرد نقد، بهسمت تولید متنهای سادۀ غیرتخصصی است تا فهمیدن آن برای مردم راحتتر باشد. این مسئله باعث میشود تا علاوهبر متخصصان، تعداد زیادی از افراد که تخصصی در موسیقی ندارند و تنها میتوانند خوب بنویسند، وارد حوزۀ نقد بشوند و اتفاقاً این دستۀ دوم به دلیل سادهنویسی و حتی هیجانینویسی، ممکن است بیشتر از متخصصان و اهل فن، مورد توجه عمومی واقع شوند.
گروه «لد زپلین» از شناختهشدهترین نامها در میان گروههای موسیقی در سبک راک است. امروز در جهان آنها بهعنوان خالقان تعداد قابل توجهی از آلبومها و ترانههای بسیار پرطرفدار و تأثیرگذار شناخته میشوند. هرازگاهی هم به بهانههای مختلف، مراسمی برای تقدیر از این گروه بریتانیایی در گوشهای از جهان برگزار میشود، اما جالب است که آثار این گروه در دورۀ فعالیت خود در دهۀ ۱۹۷۰، بهشدت توسط مهمترین رسانههای زمان خود، نقدهای منفی میگرفته است.
چه میشود که برخلاف محبوبیت سریع این گروه در زمان خود در میان مردم، این گروه از سوی بسیاری از رسانههای مهم آن دوران بهشدت مورد هجمه قرار میگیرد و تقریباً تمام آلبومهای این گروه در زمان انتشار مورد انتقاد منفی قرار میگیرد اما بعد از چند سال، همهچیز برعکس میشود؟ آیا آثار آنان هم با زمان تغییر کرده؟ مسلماً نه! این تناقض عجیب نشان میدهد، قضاوت بیطرف و کارشناسی، دستورکار بسیاری از رسانهها نیست.
بهاینترتیب بهجز نقدهای تحلیلی و فنی که کمترین حجم را در میان انبوه نقدهای زرد آثار موسیقی دارند، میتوان گفت نقدهای زرد، اعتبار و تأثیرگذاری خود را از رسانۀ محل انتشار دریافت میکنند حال آنکه در نقدهای تخصصی و تحلیلی و فنی، اعتبار نقد هم توسط تولیدکنندۀ نقد و هم توسط رسانۀ محل انتشار، تأمین میشود.
در ایران و بهخصوص با رشد و محبوبیت مطالعۀ اینترنتی، گرایش به زردنویسی در نقد آثار موسیقی به میزان قابل ملاحظهای وجود دارد. ذات اینترنت و پیشرفت فناوری و دسترسی به سرعت بالاتر انتقال اطلاعات در تمام جهان باعث شده تا همراه با تغییر روحیۀ کاربران اینترنت و کاهش آستانۀ صبر مردم، محتوای اینترنتی هم هر روز کمحجمتر شوند.
بهاینترتیب اگر یک مطلب حجم زیادی داشته باشد، احتمال زیادی وجود دارد تا همۀ آن خوانده یا دیده نشود. برعکس مطالب کوتاه که مناسب ضریب هوشی متوسط تهیه شده و خیلی فنی و تخصصی نیست، ضریب نفوذ بیشتری در جامعۀ مخاطبان خود پیدا میکند. این روند را میتوان بهخوبی با مقایسۀ متون ۱۰ سال پیش و امروز در یک وبسایت تخصصی موسیقی مشاهده کرد. چنین روندی با چنین گستردگی، محتواسازان خاص خود را هم میطلبد. ازسوی دیگر، الگوبرداری از نقدهای زرد نشریات و برنامههای خارجی در میان بسیاری از نویسندگان و منتقدان ایرانی بسیار متداول شده است.
پی نوشت
۱- جنیس جاپلین (Janis Japlin)، شوی تلویزیونی “Dick Cavett Show” در سال ۱۹۷۰.
۱ نظر