خانم موحد متمرکز بر اخذ نتایج بارآور بوده اند و به کاربردی کردن ایده ها اصرار داشته اند. یاد ندارم که استادی پیش از ایشان در دانشگاه (یا هر مکان دیگر) به مبحث بهداشت نوازنده و آموزش حرکت های صحیح و تمرین های سازنده برای حفظ بدن و تقویت کارآمدی های مجریان موسیقی، توجهی نشان داده باشد. این نمونه مشتی از خروار است.
راهنمایی دانشجویان پرشمار برای پژوهش: راه اندازی و یا حمایت از برپایی گروه های تحقیقی و سخنرانی، مقاله نویسی در دانشگاه، کمک های بی حد و شمار به علاقه مندان خارج از دانشگاه، و بسیاری موارد دیگر که از حوزه اطلاع نویسنده این یادداشت خارج است و دیگران آگاه اند، تکه تکه اجزای پیکره رفیع حضور پر نشر و منشا عقلانی و رفتار انسانی خانم دکتر موحد را تشکیل می دهد.
سپاسگزارم از دوست جوان و دانشورم آقای پویا نکویی که زمینه شناسایی وجود گوهرین خانم دکتر موحد را در بر فراهم کرده اند. با انگیزه سازی ایشان و حمایت خانم موحد بود که در زمستان ۱۳۹۶ یک دوره کلاس های مرور تاریخ موسیقی معاصر ایرانی ذیل مطالعات اتنوموزیکولوژی، طی سه ماه برگزار شد و نویسنده این یادداشت برای دانشجویان علاقه مند مطالبی را در حد توان و امکان بیان کند. خاطره ای ماندگار برای نگارنده و در همان دوره بود که با طول و عرض و ارتفاع تلاش های بی شائبه خانم دکتر موحد آشنا شد. فضایی که آن، مقتضی مفقود و موانع، موجود بوده اند.
قدیمی های گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبا می گفتند، در دوره هیچ یک از مدیریت ها، چنین فضای خوب و بارآوری را به یاد نمی آورند. در ابتدای یادداشت، اشاره ای شد که شاید در سخن معروف «الاسماء تنزل من السماء»؛ و اینکه وجود برخی افراد در زندگی؛ تجسم معنایی است که در نام آنها وجود دارد، خیلی نادرند افرادی چون ایشان که فاصله ای بین گفتار و کردارشان نباشد، هزاررویی و تھان روشی را ندانند، سیاست بازی را نخواهند، از کسانی که هنر و تدریس را ابزاری کرده اند برای خودکامی و احیانا جبران ایام ناکامی، دوری می گیرند.
در هیچ حالی مراتب شرافت انسانی و موازین عقل و انصاف را به خاطر عصبیت ها کنار نمی گذارند. واقعا آسان نیست سی و اندی سال در این اجتماع حضور فعال داشتن و بی حرف و حدیث کار کردن، و این چنین بی تظاهر و تبلیغات، محبوب و محترم ماندن اینها نیز درس هایی است که غیر از علم و عمل موسیقی می توان از خانم دکتر آذین موحد آموخته و به شرط لیاقت، به کار برد.
هنگام اندیشیدن به ایشان همواره ناخواسته این بیت سعدی به یاد آمده است: «موحد، چه در پای ریزی بر سرش، چه شمشیر هندی نهی بر سرش».
سخن به درازا کشید و حق مطلب ادا نشد. در انتها، صریح و بی پرده گفته شود بهتر است: زمانه ما زمانه خوبی نبود و برای ما از افراد گوناگون خاطرات تیره و روانکاه کم نمانده است، اما اگر در آینده از روشنی ها هم بپرسند؛ می توان از تنی چند سخن گفت؛ و در پایان، سرافراز بود از اینکه در همان روزگار، سرو فرازنده ای به نام آذین موحد را داشتیم و کسی چون او نبود. خوشحالیم که شما هستید. خوشبختیم که سالیان سال کنار شما بمانیم و چون شما باشیم.
۱ نظر