پدیده های فراتر از موسیقی و صنعت موسیقی (بخش نخست)
هنر هر دورهای ویژگیهای خاص آن دوره را دارد. در تاریخ هنر، عواملی چون مذهب، سیاست، پدیده های اجتماعی، افراد خاص، علم و پیشرفت فناوری از تأثیرگذارترین عواملی بودهاند که هنر هر دورهای را شکل دادهاند. در سلسله مطالبی که در این شماره و شماره های آتی تحت این عنوان منتشر خواهد شد، سعی می شود تا به همین پیده های تاثیر گذار در موسیقی پرداخته شود. از آن جا که بسیاری بر این نظر توافق دارند که نقطه آغاز شکل گیری صنعت موسیقی، اختراع روش های ضبط صدا است و با آمدن فناوری ضبط صدا و فناوری تکثیر صدای ضبط شده و بعده ها، پخش رادیویی، جهان موسیقی نیز متحول شده، به عنوان اولین بحث، به بحث قدیمی و همیشه داغ رابطه عشق و تنفر موسیقی و فناوری می پردازیم.
منصفانه است اگر تصور شود که تقریبا تمام اهالی موسیقی معاصر ما، خصوصا در دهه اخیر، بدون این به این مسئله آگاه باشیم، وارد بحث رابطه عشق و تنفر میان موسیقی و فناوری شده ایم. یکی از داغ ترین بحث های زیرمجموعه همین بحث که از بارزترین نمونه های این رابطه است، بحث فناوری های آنالوگ و دیجیتال و مزایا و معایب هردو روش است. بهشت آنالوگ و جهنم دیجیتال اصلاحی مرسوم در جامعه علاقه مندان و موسیقی دانان موسیقی است.
این اصلاح سرفصل یکی از کهنه ترین بحث و جدل های میان طرفداران فناوری آنالوگ و طرفداران فناوری دیجیتال در موسیقی است. در بخش های بعدی این سلسله مطالب، چهره های تاثیر گذار بر صنعت موسیقی، فناوری های مختلف، رویدادهای مهم و سرنوشت ساز بر صنعت موسیقی، روند های بازار، مدل های تجاری مختلف ناشی از عوامل درون بخشی و برون بخشی صنعت موسیقی و سایر پدیده ها به اختصار آورده خواهد شد.
رابطه هنر و فناوری
ارتباط میان هنر و فناوری، ارتباطی از نوع عشق و تنفر است. از طرفی بعضا و نه همیشه، هنر در دوره های مختلف، همزمان با پیشرفت علوم و فناوری پیشرفت کرده، از فناوری برای ارتقای خود بهره برده، خود باعث شده تا فناوری جدیدی در خدمت هنر بوجود آید و ژانرهای خاصی در ارتباط و تحت تاثیر فناوری خاص بوجود آمده است. هایدگر درباره هنر و فناوری می گوید که هر دو، توصیف کننده طبیعت هستند، هنر شگفتی انسان را دربرابر طبیعت توصیف می کند و فناوری غلبه انسان بر طبیعت را و بنابراین با مقوله حقیقت مرتبط اند.
هایدگر (۱) هنر را منجی بشریت میداند، زیرا مبدل به سمبلی از بیخانمانی انسان مدرن میشود و بیخانمانی او را گوشزد میکند. او فناوری را خطرناک میداند و کارکرد هنر را خنثی کردن خطر فناوری. بنیامین (۲) تاثیر فناوری را بر هنر بررسی میکند و میپندارد هنر در جریان تکثیر مکانیکی اصالتاش را از دست میدهد.
هایدگر و بنیامین هر دو به هرجاییشدن اثر هنری و آوارگیاش انگشت میگذارند. اما هایدگر آن را محصول علم مدرن و بنیامین محصول دستگاه عکسبرداری میداند. از طرفی بنیامین از این فرایند که به همگانیشدن اثر هنری میانجامد خرسند است و تکنولوژی را امری مثبت میداند، در حالیکه هایدگر همچنان خطر فناوری و زوال هنر را تذکر میدهد و به نمایش در آمدن اثر هنری سرگردان را عامل آگاهی انسان میداند.
پی نوشت
۱- مارتین هایدِگِر (زاده ۱۸۸۹ – درگذشته ۱۹۷۶) از فیلسوفان قرن بیستم. او با شیوهای نوین به تأمل دربارهٔ وجود پرداخت. فلسفه او بر دیدگاههای بسیاری از فلاسفه بعد از او اثر گذاشته است. از علایق او در بحث های فلسفی، فناوری بوده است و اثری با نام «پرسش فناوری» دارد.
۲- والتر بندیکس شونفلیس بنیامین (۱۵ ژوئیه ۱۸۹۲–۲۷ سپتامبر ۱۹۴۰). فیلسوف، مترجم، نویسنده، برنامهساز رادیو و زیباییشناس آلمانی و از اعضای مکتب فرانکفورت بود. او یکی از منتقدین فرهنگی، دانشمندان ادبی، و ژورنالیستهای اجتماعی نیمه اول قرن بیستم آلمان بود.
۱ نظر