حسین علیزاده علاوه بر نوآوری در آفرینش کوشیده است تا تحولی نیز در بداهه نوازیهای سنتی به وجود آورد. این تحول بیش از هر چیز تکیه بر ریتم دارد. او دریافته که همه ملال رسوب کرده در مایههای سنتی از کمبود ریتم پدید آمده است. پیش از این نیز دیگران با ابتکار پیش در آمد، چهار مضراب و رنگ میخواستند بی حرکت بودن متنهای آوازی را جبران کنند.
علیزاده ظاهرا اینها را کافی نمیداند و میکوشد متنهای ردیفی را نیز با به کارگیری پرشها و پائین و بالا شدنهای صوتی، تحرکی تازه ببخشد. او ردیف موسیقی را نوعی دستور زبان تلقی میکند که آشنائی با آن باید زمینه را برای آفرینشهای نو آماده سازد. به نظر او استادان ردیف شناس، “حافظان” موسیقی سنتی هستند و کارشان نیز ارزنده است ولی آنان دیگر حق ندارند بگویند که غیر از ردیف چیز دیگری نباید به وجود بیاید. نیروی جوان میتواند با تکیه بر ریشهها، موسیقی تازه بیافریند.
نوآوری در آهنگسازی از چند راه پدید میآید. اول از راه به کارگیری ریتمهای سرزنده، دوم به یاری ارکستراسیون یا سازآرایهای رنگین و سرانجام با بهرهگیری از شگردهای چند صدای ساختن نغمهها.
حسین علیزاده در این باره میگوید: «ریتم خیلی عامل مهمی است به خصوص برای موسیقی امروز ما که خیلی جاها برای شنونده معمولی و غیر متخصص فاقد ریتم شناخته میشود. حال آن که ما در موسیقی قدیم خودمان ادوار ریتمیک خیلی پیچیدهای داشتهایم. از آن گذشته موسیقی محلی ما یا موسیقی کشورهای هم جوار سرشار ریتم است. اصولا ریتم در موسیقی کشورهای شرقی پیچیدهتر وغنیتر است.»
«از صد سال پیش که قرار شد موسیقی ما هم به نت نوشته شود در ثبت ریتمها، اشتباهات زیادی رخ داده است. از جمله ریتمهای لنگ به کلی کنار گذاشته شده و ملودیهای پیچیده از نظر ریتم را ساده کردند که با میزان بندیهای ساده غربی جور در بیاید.»
او می گوید: «به هر حال یک نوع رخوت در موسیقی سنتی به وجود آمد و تپشهایی را که در آن بود در اجراها از میان برد. ولی این تپش و تنوع در ذات موسیقی ما وجود دارد. به بیان دیگر باید این ریتمها را که به دلائل مختلف اجتماعی- فرهنگی در ذات موسیقی ما رسوب کرده جستجو، کشف و باز آفرینی کرد.»
علیزاده میگوید که از نخستین کارهای خود، مثل «سواران دشت امید» از ریتمهای لنگ متروک مانده به صورت پلی ریتمیک استفاده کرده است. یعنی جوهره چند گوشه مثل مراد خانی و خاوران در ماهور را با تخیل خود به شکل ریتمیک نوشته است. به باور او انتخاب ریتم از آن جهت نیز اهمیت دارد که راه را برای ساز آرایهای مناسب هموار میکند.
علیزاده علاوه بر ریتم و ساز آرایهای نو در کارهای خود از هماهنگی ( چند صدایی) نیز بهره گرفته است.
او که موسیقی فیلم را عرصه مناسبی برای عرضه نمونههای از هماهنگیهای خود ساخته است، قواعد چند صدای کردن غربی را سازگار با موسیقی ما نمیداند و اصولا معتقد است سازهای شرقی، سحرانگیزند و با سیمهای واخوانی که دارند میتوانند به گونههای دیگر چند صدای شوند.
حسین علیزاده در کار نوآوری، حتی به تجربهای در فراهم آوردن مقامهای تازه دست زده است.
مثلا دو گوشه داد و بیداد را از دو دستگاه مختلف ماهور و همایون با هم در آمیخته و مقام تازه داد و بیداد را به وجود آورده و میگوید: «حضور شعر نو در یک کنسرت او را به این اندیشه برده است. واقعیت این است که شعر نو فضای خاص خودش را میطلبد و وقتی در دستگاههای سنتی وارد میشود که تداعی کننده شعرهای کلاسیک است، آن تاثیری را که باید پیدا نمیکند. میتوان با ترکیب اصوات تازه فضای مناسب با شعر نو را فراهم آورد. البته این کار من یک کار تجربی است… هنوز باید درباره تغییرات مناسب دیگر فکر کرد.»
۱ نظر