چطور میتوان مرز بین یک انتخاب کیفی و نوستالژیک را مشخص کرد؟
اصلاً رویکردِ بنده حالتِ نوستالژیک ندارد؛ انتخاب کیفی است. بسیاری از افراد هم با این تکنولوژی دوربین هایِ دیجیتالِ فعلی کار کردهاند و هم با تکنیکِ سلولوئید قدیم، البته قدیم که چه عرض کنم؛ تقریبا ده سال پیش! خیلی هم گران تمام میشد… نگاتیو، خیلی قیمتش بالا بود ولی آنها تا تهِ دیجیتال که پیش میروند باز آنالوگ را انتخاب میکنند و برمیگردند به آن ابزاری که قبلا بوده، زیرا یک کیفیتِ متفاوتی را در این اَبزار میبینند.
این کیفیت الان در چیزِ دیگری قابلِ مشاهده نیست. بطورِ مثال، یکی از بزرگ ترین فیلم ساز-هایِ فعلی دنیا، به نام کوئنتین تارانتینو، فیلمِ آخرش را با استفاده از همان تکنیکهایِ فیلم سلولوئیدی فیلم برداری کرده است… شستشو دارد، ظهور دارد، اصلاح رنگ دارد، صدا گذاری دارد، اصلا خیلی بخش لابراتواری و بخش اِتانولاژ سخت است… ولی باز هم آن را انتخاب کرده که هزینهاش، تقریبا ده برابر یا بیشتر است.
اگر به صرف نوستالژی، باشد هیچ انسانِ عاقلی، چنین هزینه ای را انجام نمی دهد و در آخر هم یک کیفیت سختتر و مشکلتر و پایینتر را بگیرد. هرچند بنده، به شخصه فکر میکنم اگر کسی در خانهاش، یک ستِ صوتی خوب، داشته باشد، مثل آمپلیفایرو باند خوب و رییل و گرام و یو.س.بی پلیر و… اگر اثری را بخواهد، تدوین کند، قطعاً تدوین به شیوه دیجیتال، خیلی خیلی درستتر و بهتر و راحتتر است.
برای اینکه شما تا دهم ثانیه را در اختیار دارید و با یک نرم افزار، کاملا مسلّطی به ریزترین جزئیات، آن را کم کنی، زیاد کنی در حالی که در شیوه قدیم که رییل، می گذاشتند؛ بر تخته هایِ مخصوص با تیغ می زدند که اکثر اوقات، اشتباه میشد. زیرا چشمِ انسان، بطور کامل توانایی تشخیص و اندازهگیری دقیق را در حد میلیمتر، ندارد. بنابراین، لزومی ندارد، امروزه از این روش، استفاده کنیم. بهتر است دیجیتال که بسیار کارآمد است را جایگزین کنیم.
بنده همیشه فکر میکنم که در استادیو شخصیِ خانگی یا غیر خانگیِ دیجیتال، باید واسطه بین دوتا آنالوگ باشد یعنی شما با ریلِ آنالوگ مستر و با کیفیتِ عالی، ضبط بکنید و بعد آنرا در یک فایلی، پیاده کنید و در لپتاپ، تدوین کنید، سپس مجدداً روی متریالی که به شما، کیفیتِ صوتی عالی میدهد؛ ضبط کنید و اینرا بشنوید.
دیجیتال، از دید بنده و خیلی افرادِ دیگر و همچنین استادهایِ بنده، یک واسطه بین یک آنالوگ با یک آنالوگ دیگر است. در لندن که بنده مدتی در سالهایِ پیش بودم و امروز مسلماً خیلی چیزها، عوض شده (زیرا در لندن هر شش ماه یکبار، همه چیز عوض میشود!) ولی در رادیو بی.بی.سی، من دیدم اینرا که در حد محدودتر از قبل ولی خیلی حرفه ای تر از قبل، تکنولوژی رییل را دارند دوباره، اِحیا می کنند و استفاده می کنند و البته، آمپلی فایرها و رییل ها هم قیمتهایِ عجیب و سرسامآور دارند.
در یکی از خیابان هایِ معروف، که مرکزِ فروشِ دستگاه صوتی هست قیمتها بسیار بسیار زیاد بود و نسبت به آن چیزی که دورۀ اوج آنالوگ بود؛ در دهه ۶۰ یا ۷۰ قیمتها نجومی بود. برای اینکه مخاطبِ آن از حالت عام بیرون آمده و حالت خاص پیدا کرده و البته این اتفاق همراه شده با گرانتر شدن مواد اوّلیه در دنیا و مسلماً قیمت این آلات هم بالا رفته است.
در کمالِ ناباوری در آمپلیفایرهایِ مارک معروفِ مرنس امریکا سالهای ۱۹۶۰، مقادیرِ متناوعی طلا و نقره و پلاتین به کار رفته است. در دیگر برندهای آمپلیفایر هم تا حدی این مواد استفاده میشده است. البته این تکنولوژی که در آنجا از بین رفته است، آمپلی فایرهایی به آن شکل دیگر نیستند و فقط در بعضی از خانهها وجود دارند.
۱ نظر