نسخههای سفید از سیاهان
در اینمیان اما استقبال مردم از موسیقی سیاهان در آمریکا باعث شد تا تهیهکنندگان موسیقی به فکر پروراندن استعداد ویژهای در میان آرتیستهای سفید پوست بیفتند. اتفاقی که با ظهور پدیده الویس پریسلی به یکی از روندهای ادامه دار صنعت موسیقی تبدیل میشود. الویس پریسلی، سفیدپوست خوشسیما و خوش صدایی است که موسیقی سیاهان را میخواند. صنعت موسیقی لقب سلطان راکاندرول را به او میدهد و با این تاجگذاری، سیاهپوستان که راکاندرول را محصول تحول موسیقی جامپبلوز و بوگیووگی میدانند، آه از نهادشان بلند میشود. نارضایتی سیاهانی چون لیتل ریچارد و چاک بری از تصاحب راکاندرول توسط سفیدپوستان در مصاحبههای مطبوعاتی و تصویری بیشماری ثبت شده است.
از طرف دیگر، در دهه ۶۰ و با موفقیت شرکت موسیقی موتاون که به فرمول های جذابی در تولید آثار پاپ-سول رسیده، فیل اسپکتر و دیوار صوتی او، گام دیگری است برای استفاده از فرمول موسیقی سیاهان برای آرتیست های سفید پوست. در مورد فیل اسپکتر و دیوار صوتی، حقایق بسیار تلخ و البته عجیبی هم وجود دارد که عمق این تلاش را نشان میدهد. فیل اسپکتُر در بسیاری از آهنگهایی که به نام گروه رونِت، منتشر کرده، از خوانندهای سیاهپوست به نام دارلین لاو به عنوان خواننده اصلی و چند خوانندههمراه سیاهپوست استفاده کرده است. آهنگ با صدای دارلین لاو و دیگر خوانندگان همخوان سیاهپوست ضبط میشود اما صفحههای گرامافون، بهنام گروه رونت با خوانندگی سه سفیدپوست منتشر میشود. زخمی که پس از گذشت ۶۰ سال همچنان در مصاحبههای مختلف، چشمان دارلین لاو را پر از اشک می کند.
گام دیگر صنعت موسیقی، فراهم کردن زمینه برای خوانندگان سفیدپوستی است که کیفیت صدایشان شبیه به صدای سیاهان است. نمونههای زیادی از این دست در دهههای مختلف وجود دارد. هرچند شباهت صدای خواننده سفیدپوست به صدای خوانندههای سیاهپوست چیزی از ارزش و جایگاه این خوانندهها کم نمی کند اما ورود این آرتیستها به چارتها و برنامههای رادیویی مخصوص سیاهپوستان، باعث بروز نارضایتیهایی در جامعه آرتیستهای سیاهپوست شده است. از تونیجو وایت در دهه ۶۰ تا مایکل مکدانالد، خواننده سول و پاپ در دهه ۷۰ گرفته تا دَریل هال در دهه ۸۰، جاستین تیمبرلیک در دهه ۹۰، کریستینا آگیولرا و اِیمی واینهاوس در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ و اَدل در دهه کنونی، تنها نمونههایی از این جریان هستند.
حسوحال، کیفیتی تقلید ناپذیر
سیاهپوستان واژههای خاص و جالبی برای توصیف حسوحال خوانندگی و نوازندگی خود دارند. واژه سول به معنی روح و حسوحال، یکی از این واژهها است. آنها معتقدند که حسوحال موسیقی سیاهان قابل تقلید نیست و خود سیاهپوستان و هر غیر سیاهپوستی که گوش آشنایی به موسیقی سیاهان داشته باشد، میتواند تمایز کیفی حسوحال موسیقی سیاهان را از نسخههای شبیهسازی شده، تشخیص بدهد. آنها معتقدند سفیدپوستان، زیادی از حد تمیز و بی تحریر میخوانند و در نوازندگی هم مشابه همین کیفیت را رعایت میکنند. سیاهپوستان در خواندن خود بسیار از تکنیک تحریر استفاده می کنند و این یکی از کیفیتهایی است که به باور آنان ریشه در فرهنگ غنی و چندهزار ساله آفریقایی دارد. تحریرهای سیاهان در آواز و در نوازندگی ظرافتهای میکروتونال هم دارد و همین مسئله است که شبیه سازی آن را بسیار سخت می کند.
۱ نظر