گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

دل‌خوش‌کنکی کوتاه برای «جهانی» شدن (۱)

کارلوس سانتانا

خبر کنسرت مشترک رضا یزدانی، خواننده شناخته شده جوان، با موسیقیدان بزرگ، کارلوس سانتانا، اول شایعه بود و بعد که درستی آن شایعه شیرین، تأیید شد، موجی از خوشحالی بین دوستداران این ژانر از موسیقی برانگیخت، چه‌بسا که دوستداران رضا یزدانی و هواداران کارلوس سانتانا، دو گروه نسبتاً متفاوت با علاقه‌های نسبتاً مشترک بودند و بعد از این واقعه شادی‌آور، یعنی کنسرت سانتانا- یزدانی، تفاوت‌ها کمتر و اشتراک‌ها بیشتر شود.

 ایرانیان از ترک‌ها و عرب‌ها چیزی کم ندارند
رضا یزدانی اولین نفری نیست که از حوزه محدود خاورمیانه‌ای، به جریانی جهانی پیوسته است، اول با کریس دی‌برگ و گروه آریان شروع شد و اگرچه به عللی که همه می‌دانیم، این دیدار هنری، منجر به یک حرکت رسانه‌ای وسیع نشد، ولی ثابت کرد که ایرانیان از همتایان ترک و عرب و هندوستانی خود چیزی کم ندارند و به شرط شایستگی می‌توانند به بالاترین صحنه‌های جهانی هم راه پیدا کنند. نه تنها در عرصه موسیقی پاپ، راک و آمریکن و… بلکه در عرصه‌هایی کاملاً سنتی، قومیتی و ملیتی.

موفقیت بیست سال پیش «حاج قربان سلیمانی قوچانی» در آوینیو فرانسه، درخشش سال‌های اخیر «سعید شنبه‌زاده»‌و «حبیب مفتاح بوشهری» در همان ولایت و در کانال جهانی «متزو»، حضور مداوم «کیهان کلهر» در کنار «شجاعت حسین‌خان هندی» و «یویومای»‌ ژاپنی و البته استقبال فوق‌العاده‌ای که جمعیت کثیر ایرانیان مقیم خارج، از چهره‌های قدیمی و محبوب خود داشته و دارند نیز نباید فراموش شود.

از جمله کنسرت‌های اکبر گلپایگانی در سالن پالادیوم که بزرگان موسیقی سال‌های ۱۹۷۰-۱۹۶۰ مثل فرانک سیناترا و شارل آزنادور بارها بر همان صحنه، آواز خوانده‌اند، موفقیت‌های شهرام ناظری بین جامعه ایرانیان و به ویژه کردتباران مقیم اروپا که دیگر جای خود دارد.

 آیا ما هم جهانی می‌شویم؟
در این که حاضرشدن کنار چهره‌های بزرگی که نام و آوازه و فروش آلبوم‌های‌شان دنیا را انباشته است، اسباب افتخار می‌تواند باشد، البته جای شک نیست چرا که هرکسی را توان رسیدن به همین جایگاه نیست. عوامل زیادی ‌باید جمع و متحد شوند تا به اضافه پارامتر غیرقابل محاسبه و صدالبته سرنوشت‌ساز «اقبال» و شانس و فرصت‌ طلایی، کسی را به همان جایگاه برسانند.

بین این همه عوامل سازنده، نقش قاطع و بی‌تخفیف عوامل سیاسی را نباید نادیده گرفت، چراکه سرنوشت این همه تلاش و ارتباط‌گرفتن‌ها را بالاخره همین عوامل تعیین می‌کنند که مسلماً، صعود و نزول سطح هنر و کیفیت فنی کارها، دغدغه آنها نبوده و نیست. همین شد که سفر آقای کریس دی‌برگ به ولایت محروسه ایران هم به قول معروف، توپی نترکاند که صدایش عالمگیر شود و در خارج از ولایت محروسه هم گرفتاری‌ها از نوع دیگری است که به موقعیت‌ جهانی ما و موضع ما از لحاظ سیاست جهانی مربوط می‌شود. داستان کاندیداشدن دو هنرمند معروف موسیقی سنتی برای جایزه جهانی «گرمی» را هنوز فراموش نکرده‌ایم.

 حسرت برای پیوستن از حاشیه دنیا به متن آن
می‌گویند دنیای امروز، دنیای ارتباطات است و جهان دهکده‌ای بیش نیست. باری با وجود این عبارت معروف مارشال مک‌لوهان که ورد زبان آدم‌های کم‌سواد این مرز‌و‌بوم هم شده، نباید چشم بر واقعیت‌ها ببندیم و خودمان را فریب دهیم.

حضور ما در یک صفحه مجازی کنار شهروند اروپایی، آمریکایی، کانادایی و.‌.‌. حتی هندوستانی که هم‌اکنون از پیشرفته‌ترین سطح تکنولوژی رایانه‌ای بهره‌مند است، نه دلیل اثبات همطرازی ماست و نه ضامن حرکتی که واقعاً ما را به این جریان پیوند بدهد.

علیرضا میرعلینقی

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است