یعنی تا حدی روح مدرنیسم را همچنان برای برخورد با یک سیستم موسیقایی غیراروپایی زنده نگه داشت. میگویم تاحدودی زیرا کاری که او در دورۀ سوم آهنگسازیاش میکند نسبت به خود سیستم انتخابیاش نمیتوانست جایگاهی کاملاً مدرنیستی اشغال کند و ازطرف دیگر در دل مدرنیسم اروپایی-آمریکایی هم قاعدتاً ازلحاظ بنیادها راهحل چندان متمایزی از دورۀ دوم کارش به نظر نمیرسید. اگر در پی دلیل باشیم کافی است به نظریۀ کارل دالهاوس دربارۀ چگونگی رخداد مدرنیسم در موسیقی توجه کنیم. از دید او هر آهنگساز مدرن با یک «تاریخچۀ مسئله» مواجه است و هر کارش پاسخی به معضلات آهنگسازی است که آثار قبل از آن به همراه آوردهاند. هر راهحل هم به نوبۀ خود رویکردهای تازه و مسائل تازه را موجب میشود (Dahlhaus, 1987: 20).
آن تاریخچۀ مسئله یا تاریخ تقویم اگر از درون این سیستم موسیقایی به کار والی بنگریم مفقود بود. شاید تنها هنگامی که این اواخر او دربارۀ چیدمان مصنوعیِ مقامْ استنادی به حسین علیزاده میکند ما رگههایی از آن تاریخچۀ مسئله را میبینیم و پیرو آن بارقهای از مدرنیسم موسیقایی پیوندیافته با سیستم به چشم میآید، چنانکه میبینیم مسئلۀ برآمده از آن تاریخچه را خود در جایی بهعنوان آرمان مطرح کرده است (والی، ۱۳۹۶: ۹۰).
پیچوخم کار هنری رضا والی هم مانند هر موضوع واقعی دیگر در جهان ما تک عاملی یا تک علتی نیست. نمیتوان علتش را تنها به بحران در مدرنیسم مبدا نسبت داد. نشانهاش هم آن است که باوجود اشارۀ پیاپی آهنگساز در گفتوگوهای پر از ریزهکاریهای فنیاش به بنبستهای سیستمی در موسیقی مدرن غربی (یا گاه کل سنت کلاسیک غربی) لحظاتی هم هست که ردّ مسئلهای دیگر در سودهی به حرکت آهنگسازانۀ او به روشن دیده میشود؛ مسئلۀ پیچیدۀ هویت. مسئلۀ هویت برای ما ایرانیان و همۀ جوامع بهاصطلاح پیرامونی مسئلهای بس دشوار و تودرتو است. افزون بر تغییری که این موضوع از سویی برای خود ما و از سوی دیگر در چشم جهانیان که به ما مینگرند داشته، دگرگونی این مسئله را در سرگذشت یک آهنگساز مهاجر (با هویتی دو یا چندگانه و بههرحال ترکیبی) هم میتوان ردیابی کرد. کافی است به یاد بیاوریم او آهنگسازی است که نخست در دل فرهنگ خودش تصوری اروپامحور از ارزشهای موسیقایی در ذهنش کاشته شده و سپس در خود اروپا و تا اندازهای زیر فشار بحران تغییر کرده و آرامآرام تصور تازهای از هویت موسیقایی خود به دست آورده است.
به این عامل مهم عمومیت یافتن درآمیزی فرهنگی (همان که نوع پیشپاافتادهاش را به نام تلفیق میشناسیم) در آغاز سدۀ بیستویکم را نیز باید افزود که گرچه ممکن است خود مستقیماً بر کار والی تأثیری نگذاشته باشد اما به احتمال بسیار زیاد در تسهیل بروزش تأثیری داشته است.
اکنون میتوان بسی روشنتر از ابتدای راه دید که چرا رضا والی بهمعنای موردبحث در اینجا الگووار است و آیینهگون. تنها کافی است لختی به این بیندیشیم که رفتن به سراغ چنان مواد و مصالحی (در هر سطح و ژرفایی که باشد) رویکردی کموبیش غالب در موسیقی مدرن امروز ما است که یعنی یک پاسخ مدرنیسم موسیقایی به بحران حتی وقتی به جامعۀ مبدا هم مهاجرت نمیکند همان است.
پینوشت
* این مقاله پیش از این در شمارهی ۱۸۲ مجله هنر موسیقی منتشر شده است.
- این عنوان برای ارجاع به آنچه در اینجا از آن بحث میکنم ازلحاظ تاریخی و سبکشناختی چندان دقیق نیست بااینحال به قدر کافی گویاست که بتوان بر آن تکیه کرد و بحث را پیش برد. اگر بخواهیم بحث دقیقتر شود قاعدتاً باید علاوه بر این اصطلاح از عنوانهای کلیای مثل موسیقی معاصر، موسیقی آوانگارد و/یا برچسبهای سبکی جزئیتر استفاده شود.
- Context
- دوگانگی دستگاه-مقام، نظر رضا والی دربارۀ برخی مناسبات سیستمی موسیقایی در جغرافیای ایران است (والی، ۱۳۹۶: ۴۳).
- برای بررسی یک نمونهی تحلیلی از برخورد والی با مصالح موسیقی دستگاه نک. (قنبری احمدآباد و دیگران ۱۴۰۰).
منابع
- والی، رضا، (۱۳۹۶)، «بررسی شیوههای استفاده از مصالح موسیقی ایران در آثار رضا والی، نادر مشایخی، حمیدرضا دیبازر، محمدرضا تفضلی»، گفتوگوکننده: حسین اسداللهخان والی، پایاننامۀ کارشناسی ارشد به راهنمایی حمیدرضا دیبازر.
- والی، رضا، (۱۳۹۷)، گفتوگوکننده: بیتا یاری، شرق، ش ۳۳۳۲، ۱۲ دی.
- قنبری احمدآباد، حسین و دیگران، (۱۴۰۰)، «رویکرد رضا والی به چندصدایی و مقایسۀ آن با نگرشهای وشنویسی مدرن؛ مطالعۀ موردی: خوشنویسی شمارۀ ۱۳»، باغ نظر، ۱۸(۱۰۱): ۳۶-۲۵.
- Dahlhaus, C., (1987), Schoenberg and the New Music: Essays by Carl Dahlhaus. Cambridge University Press. P. 20.
- Metzer, D.J., (2009), Musical Modernism at the Turn of the Twenty-first Century. Cambridge: Cambridge University Press. P. 1.
- De La Fuente, E., (2010), Twentieth century music and the question of modernity. Routledge. P. 155.
- Ross, A., (2007),. The rest is noise: Listening to the twentieth century. Macmillan. P. 515.
- Adorno, T.W., (1997), Aesthetic theory. A&C Black.
- Whittall, A., (2003), Exploring twentieth-century music: tradition and innovation. Cambridge: Cambridge University Press. P. 207.
۱ نظر