هشت صدا به سوی گام تازه
– این هشت قطعه، با اینکه بر اساس اشعار مولانا جلال الدین رومی در دیوان شمس است، و با اینکه سازها در آن نقشی معنادار و تعریف شده را دارند و از کارکردهای عادت شده سازهای ایرانی در گروه نوازی های معمول دور هستند، با همه این احوال، نه موسیقی با کلام به معنای متعارف آن هستند نه موسیقی پروگراماتیک. طراحی این کار از هیچ قالب شناخته شده ای تبعیت نمی کند و شاید همین، امتیاز آن باشد.
– فضای صوتی این هشت قطعه، از درهم آمیزی صدای سمپل و صدای سازهای ایرانی، چنانکه شایسته دقت و وسواس ابوسعید مرضایی و کوشش آرش زنگنه است، حاصل شده است. رنگ صدای خاص «کوزه» نیز به این هماهنگی رنگین کمک می کند. جمله های غنی از ملودی های پر عاطفه، در فضای بین اونیسون و هارمونیک و با مدد از کنترپوان های بریده بریده نوشته شده اند و بافتی مدرن و در عین حال بسیار آشنا را ارائه می کنند.
استفاده از تکنیک لایت موتیف (طراحی یک جمله به عنوان نماد و پدیدار شدن گهگاهی آن به عنوان تداعی کننده) و نیز ترکیب و درهم آمیزی (فید- این) آواز یا «کلمه» در بافت متضاد و در عین حال هماهنگ از برداشت های شعری در ذهن آهنگساز را پیش رو می گذارند؛ و سلیقه او را در نوع تقطیع و برش خاص در متن اشعار، نمایان می کنند؛ و شاهد مثال آن استفاده از یک شعر در دو شکل موزون موسیقایی است، که البته تصنیف خوانان استادکار قدیمی (نظیر ناصر فرهنگفر) در این کار به شکل انفرادی مهارت تام داشتند. تمام این امکانات و اندیشه های خوش پرداخت شده، در صدای توانای سید مرتضی (بامداد) فلاحتی، از قوه به فعل در آمده است.
همدلی آهنگساز و خواننده، این امکان را به وجود آورده که از تمام زمینه های امکان برای خوانندگی در سطح بالا استفاده شود. گو این که آلبوم حاضر، به مقتضای فنی و تکنیکی خود، ماهیتی استودیویی دارد و مخصوص صحنه نیست، چرا که چنین اجرایی در هیچ صحنه ای امکان پذیر نیست (به عنوان مثال: صداگیری از خواننده در دو اکتاو و استفاده از خط بم آن به عنوان زمینه یا پد، درست مثل استفاده از سمپل در مقابل سازهای اکوستیک). و نباید از یاد برد که در چنین آثاری، اندیشه و طراحی آهنگساز و مراقبت کلی او از کل جریان اجرا و ضبط (از نوازنده و ناظر ضبط)، بسیار مهم است و اهمیت او را به عنوان کل اثر نشان می دهد.
– این آلبوم، اثری مدرن است. ولی غریب و بیگانه با ذائقه و فرهنگ موسیقی و شعر فارسی نیست، و اثری ایرانی و دارای روحیه ای اصیل است. اما تکرار و کلیشه سازی و بهره برداری از فرمولهای آهنگسازان معاصر نیست. ابوسعید مرضایی با شناخت روشنی که از تکنیک نوازندگی (با اجرای در حد وسواس)، تکنیک آهنگسازی، شعر فارسی و نیز تجربه گروه نوازی و صدابرداری دارد، فضایی تازه، شنیدنی و حاوی حس های لطیف و آشنا را عرضه کرده است. اگر این روند اندیشه و آفرینش و مراقبت تداوم داشته باشد، فضایی که او ارائه کرده، دیگر شخصی نیست و می تواند ماوای بروز اندیشه و احساس آهنگسازان از نسل او و بعد از او باشد که چنین زمینه ای را برای بیان حرف های خود مناسب می بینند.
۱ نظر