مواقعى پشت پیانو مىنشستم و براى خودم قطعاتى از همان دورهها مىزنم و به هیچ وجه هم ناراحت نیستم. من همیشه مدافع موسیقىهاى به اصطلاح غیرکلاسیک بودم. در کشور ما طرز برخورد با موسیقى غربى به هیچ وجه از راه درست وصحیح نبود و برداشت درست از فرهنگ غرب نبوده و اشتباهاً فکر مى کنیم که موسیقى غرب فقط بتهوون و واگنر است. در حالى که قسمت موسیقى تفریحى شان براى غربىها خیلى جدى است.»
در مقابل کسى که در برج عاج تفرعن «موسیقى کلاسیک»(!) خودش را حبس مىکند، کار استوار از ارزش بیشترى برخوردار است. همین خصلت به او قدرت درک مسائل مردم و درد انسانها را مىداد ضمن این که پرنسیپهاى عالى اخلاقى او را هم حفظ مىکرد. عجیب این که او با همه فاصله عملىاش از موسیقى ایران ـ ردیف و ملحقاتش ـ مورد احترام و مراجعه موسیقیدانان این طبقه بوده است.
از داوود گنجهاى تا مجید کیانى، از فریدون شهبازیان که دقت «گوش مطلق» او را میستاید تا استادى چون على تجویدى که با ده سال اختلاف سن، شاگردى او در قسمت هارمونى را غنیمت دانست و تا جایى که مىخواست از او آموخت. جمع آورى خاطرات این افراد از هر طیف و گروه مىتواند جنبه هایى از شخصیت استوار را به ما بشناساند که شاید خود او هم هیچ وقت در قید و بند یادآورى و گفتن آنها نبوده است.
نظر به سالها کار، آثار اجرا شده از او بسیار کم است. مسائل ناراحت کننده اى که همیشه آسمان زندگى هنرى شریف و بى غش او را تیره کرده، مانع از اجراى آثار او شده و او نیز دلیلى قانع کننده ندیده تا از کمال طلبى خود عدول کند، ارکسترهاى ناقص و بد صدا و جاه طلبى هاى رهبران دوره گرد و فاقد شعور عمیق موسیقایى را بپذیرد و بخواهد که به هر قیمتى، نام و آثارش را به حافظه زمانه تحمیل کند.
استوار، در سالهایى که شرایط کار و زندگى و اجرا و ضبط براى موسیقى مطلوب او بسیار بهتر از این بود که حالا هست، راضى نمىشد که از اصول خود بگذرد و آن را فداى نامآورى کند. سازش ناپذیرى با فروتنى و مهربانى او تضادى ندارد، همانطور که از راول و دبوسى، با همان روشنى حرف مىزند که از لوئى آرمسترانگ و حتى خوانندههاى معروف به «کوچه و بازار» و مردمى که روزگارى دور، با آنان زندگى کرده است.
هوشنگ استوار، جهان خود را در موسیقى خود ساخته است، اگر ما نمىتوانیم موسیقى او را بشنویم، عیب از او نیست و شاید از ما هم نیست. از مجموع شرایط فشار و محدودیتى است که همه ما را احاطه کرده است. در چنین شرایطى است که استوار، همراه همسرش خانم فریده بهبود، که خود پیانیستی برجسته است، زندگى مى کنند، درس مى دهند و آنها که نعمت بهره ورى از زیستن در کنار این دو هنرمند را دارند، نظاره کننده الگوهایى از موسیقى و چگونه زیستن هستند که در روزگار عسرت زده ما، به دشوارى به دست مىآید و به آسانى از دست مىرود. الگوهایى از یگانگى انسان و صدا و صداقت.
***
آثار هوشنگ استوار
براى ارکستر سمفونیک: فانتزى/ سبزه بهار/ بهار جاودان (بالت)/ سوئیت ایرانى/ طرح سمفونیک ایرانى/ اوورتور/ آهنگ شبانه (نکتورن)
براى ارکستر زهى و پیانو: شب خیام بر مبناى سیزده رباعى از خیام
براى ارکستر زهى: تأثرات (امپرسیونها)، مثلث (ترى انگل)
براى آواز دسته جمعى (کر): آهنگ بى کلام
براى آواز و پیانو: مرثیه (اله ژى) و کالیز براى سدپراند
اجاق سرد (شعر از نیما یوشیج) که براى آواز و ارکستر زهى هم تنظیم شده است. پائیز روى شعرى از گیوم آپرلى شر.
و… قطعات بسیار براى پیانو، ویولون و پیانو، فلوت و پیانو و…
روزنامه همشهری (۱۳۸۷/۷/۲۲)
۱ نظر