شاید تا حدودی به این دلیل که فعالیت چپگرایانه در آن روزگار سخت ممنوع و خطرناک بود ردی از تاثیرپذیری اهالی موسیقی از مهمترین جریانهای مارکسیستی عهد رضا شاه، ۵۳ نفر و حلقهی دنیا، یا ارتباط یا آشنایی با آنها نمیبینیم (به عکس اهل ادبیات). تنها در سالهای پایانی آن دوره به چند نام برمیخوریم که پیش از این در مقدمه در میان نامداران با گرایش چپ از ایشان یاد شده بود؛ هدایت، نوشین و نیما (۸).
این سه تن در نخستین نشریهی موسیقی ایران، مجله موسیقی، کار میکردند و قلم میزدند. چنان که میتوان انتظار داشت اولا نوشتهها آنها بیشتر مربوط به ادبیات و نمایش بود و ثانیا در دورهی اول انتشار آن یعنی سالهای ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۰، وجود ناشر دولتی (ادارهی موسیقی) مجال چندانی برای اثر گذاری گرایش ایدئولوژیک زاویهدار با گرایش حکومتی باقی نمیگذاشت. به هر روی آنها نیز در پایان دورهی اول کنار گذاشته شدند.
جز این حضور کوچک که هیچ نشانی از تاثیرگذاری حقیقتا موسیقایی در آن نیست، رویهمرفته گویا موسیقیدانان در آن سالها به فکر و کار دیگری مشغول بودهاند. پاسخ درست پرسشهای اصلی این مقاله در عصر پسارضاشاهی آنگاه روشن میشود که به گفتمانهای موسیقایی (۹) رایج و عمده در عصر رضاشاه دقت کنیم. گذشته از سنتگرایان که در آن دوره صدای چندان رسایی نداشتند فضای موسیقایی، مخصوصا در دههی دوم قرن چهارده خورشیدی میان یک دو قطبی برآمده از تجدد عهد مشروطه تقسیم شده بود.
موضوع مهم جدل چگونگی پیشرفت (از اصطلاحهای کلیدی تجدد و عکس گفتمان زوال) موسیقی در ایران یا دگرگونی آن به سوی بهبودی بود. به شکل خلاصه، دو گفتمان اصلی موسیقایی وقت که سخت با جابهجاییهای قدرت درون حکومتی عصر رضاشاه هم پیوند خورده بودند، بر سر نقش آنچه از سنتهای موسیقایی پیشین به ارث رسیده بود یا به بیانی در مورد راهبردها و رویکردها آن «دگرگونی» اختلاف نظر داشتند.
پی نوشت
۸- دربارهی نوع پیوند نیما با چپ توافق کاملی وجود ندارد و طیفی از هواداری حزب توده تا مخالفت کامل با آن را در آثار مولفان و تاریخنویسان در بر میگیرد. به درجات کمتر چنین شکی دربارهی میزان پیوند هدایت با حزب توده هم مطرح است (نمونه: (خامهای و بجنوردی ۱۳۹۷)).
۹- در مطالعات گفتمانشناسی در حوزهی موسیقی که پژوهشهای نسبتا تازهای را در بر میگیرد دربارهی عنوان هر یک از گفتمانها دقیقا توافقی شکل نگرفته است. اما ویژگیها و حدود تاریخی و گسترهی شمول هر یک از گفتمانها تقریبا در توافق قابل توجهی با یکدیگر تشخیص داده شده است. از این رو حتا با وجود این تفاوتها هر کدام از تقسیمبندیهای گفتمانی مطالعات دیگر را هم که به جای گفتمانهای مورد بحث در مقالهی حاضر بگذاریم تغییری در تحلیلها حاصل نخواهد شد. برای آشنایی بیشتر با برخی مطالعات گفتمانشناسی در موسیقی ایران نک. (کوثری ۱۳۸۶)، (سروی ۱۳۸۹)، (Siamdoust 2013) و (اباذری ۱۳۹۶).
۱ نظر