در گوشۀ نهم به آکوردشناسی میپردازد و اصطلاح «جمع» را که در نوبت اول و سوم برای مُد بهکار برده بود («ترتیبی از نغمات که تألیف لحنی از آنها میشده است (زمینه)») اینجا معادل آکورد بهکار میبرد و به بررسی آکوردهای سهصدایی (جموع ثلاثی) میپردازد.
در گوشۀ دهم به آکوردهای چهارصدایی (جموع رباعی) میپردازد.
در گوشۀ یازدهم (توضیح ترکیبات جمعی) به نامگذاری انواع آکوردهای سهصدایی و چهارصدایی میپردازد.
در چهار نوع آکوردهای سهصدایی (جموع ثلاثی)، آکورد کامل بزرگ را جمع ثلاثی کبیر، آکورد کامل کوچک را جمع ثلاثی صغیر، آکورد پنجم کاسته را جمع ثلاثی منقوص، و آکورد پنجم افزوده را جمع ثلاثی مستزاد مینامد.
در هفت نوع آکوردهای چهارصدایی (جموع رباعی)، آکورد هفتم نمایان را جمع ذوالسبع فایقه، آکورد هفتم بزرگ را جمع ذوالسبع اکبر، آکورد هفتم کوچک را جمع ذوالسبع اصغر، آکورد هفتم بزرگ و کامل کوچک را جمع صغیرالثلاثی کبیر السبع، آکورد هفتم کوچک و پنجم کاسته را جمع ذوالسبع منقوص، آکورد هفتم بزرگ با پنجم افزوده را جمع ذوالسبع مستزاد مینامد و نوع هفتم (آکورد هفتم کاسته) را معرفی نمیکند اما بنا بر توضیحات پیشین مؤلف دربارۀ نامگذاری فواصل میتوان آنرا جمع ذوالسبع مقتضب نامید.
از میان ده قسم آکورد پنجصدایی (جموع خماسی) به ذکر سه قسم بسنده کرده است: آکورد نهم نمایان بزرگ (جمع ذوالتسع کبیر)، آکورد نهم نمایان کوچک (ذوالتسع صغیر) و آکورد نهم کوچک با پنجم کاسته که بر آن نام ننهاده و آنرا با عبارت «طبقۀ دوم لیّن» (درجۀ دوم گام مینور) توصیف کرده است.
در گوشۀ دوازدهم به معکوس آکوردها (قلب جموع) پرداخته و آکوردهای معکوس را گاه «منقلب» و گاه «مقلوب» نامیده است (به همین قیاس، در نوبت سوم «مقلوب سهگاه» بهمعنای وارونۀ سهگاه معنی میدهد و خلاف معمول آنرا بهجای «مغلوب»، «مقلوب» نگاشته است.)
در آکوردهای سهصدایی (جموع ثلاثی)، آکورد معکوس اول (۶) را جمع ذوالسّت و آکورد معکوس دوم را جمع ذوالاربع و السّت مینامد.
در آکوردهای چهارصدایی (جموع رباعی)، آکورد معکوس اول را جمع ذوالخمس و السّت، معکوس دوم را جمع ذوالثلاث و الاربع، معکوس سوم (۲) را جمع ذوالاثنین نامیده است.
در آکوردهای پنجصدایی (جموع خماسی) برای معکوس آکوردها نام خاصی اختیار نکرده و آنها را منقلب/مقلوب اول تا چهارم خوانده است.
در گوشۀ سیزدهم به تکرار نتها، حذف برخی نتها، عقد (وضعیت بسته یا باز آکورد)، وضع (اینکه نت زیرین آکورد درجۀ چندم آکورد باشد) و حل آکورد میپردازد.
در گوشۀ چهاردهم به مدولاسیون (انتقالات) پرداخته است. همچنین در همین مبحث به اسباب تنافر در جموع (دلایل ناملایمت در آکوردها) پرداخته و در جموع مشوّش (آکوردهای ناملایم) راههای رفع تشویش را برشمرده است.
در گوشۀ پانزدهم (الف قوی و مد لیّن خالی از ممیزند) به دو گام دوماژور و لامینور که فاقد نت دیز و بمل هستند و مقایسۀ عدم تنوع دو گام غربی در برابر دوایر چهاردهگانۀ شرقی پرداخته است.
۱ نظر