از دید بیشتر تاریخنویسان (۱۰) این اختلاف نظر را میتوان به «ترکیب موسیقی ایرانی با فنون موسیقی کلاسیک غربی با توازنی به سود موسیقی ایرانی» و «یکسره رفتن به سوی موسیقی کلاسیک غربی و کنار گذاشتن موسیقی ایرانی جز در جایگاه معدن مواد اولیه» یا اصطلاحا «دعوای موسیقی ملی و علمی» فروکاست. نباید از این امر چشمپوشی کرد که بررسیهای بیشتر نشان میدهد در حقیقت چنین صورتبندیای علتی جز فروکاست ندارد و روابط این دو گفتمان با یکدیگر و با سنتهای موسیقی ایرانی پیچیدهتر از این دوگانهی سادهسازیشده است (۱۱).
با گذر از شهریور ۱۳۲۰ و باز شدن دور از انتظار فضای سیاسی کشور فعالیتهای چپگرایانه ناگاه در هیات حزب توده ایران بروز کرد و اقبال عمومی فراوانی هم یافت. در این دوره به نخستین رویدادهایی برمیخوریم که میتوان آنها را تاثیر سازمانهای مارکسیستی (اینجا حزب توده) بر جریان موسیقی در ایران ارزیابیاش کرد. در فاصلهی ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ دو موضوع نسبتا مرتبط از جملهی این رویدادها است. نخستین رویداد تشکیل دولت ائتلافی احمد قوام در مرداد ۱۳۲۵ است. در کابینهی این دولت سه وزیر از حزب توده شرکت داشتند، از جمله فریدون کشاورز وزیر فرهنگ. وزارت او سبب تغییراتی در ادارهی موسیقی کشور و مدیریت هنرستان موسیقی شد که در آن وقت با یکدیگر پیوندی محکم داشتند. علینقی وزیری که با حکم عیسی صدیق وزیر معارف وقت از مهر ۱۳۲۰ به جای غلامحسین مینباشیان نشسته بود عزل و پرویز محمود، استاد هنرستان که ارتباطهایی هم با حزب توده داشت جانشین او شد. این رویداد که اغلب در تاریخ موسیقی ایران به شکل رقابتهای دو گفتمان اصلی موسیقایی در قرن چهارده درک شده است، اولین جایی است که تاثیر یک حزب سیاسی فراگیر چپ را دستکم بر رویدادهای اداری موسیقی میتوان رصد کرد. (۱۲)
رویداد دیگر که از لحاظ تاریخی پیش از رویداد نخست رخ داده اما با درجهی پایینتری اهمیت در تاریخ موسیقی ما نقل شده تاسیس انجمن روابط فرهنگی ایران و اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۳۲۳ است. این انجمن که نام تعدادی از اهل هنر و حتا چهرههای حکومتی آن روزگار را در فهرست هیات موسس آن میتوان دید ارتباط فرهنگی میان ایران و شوروی را در دستور کار داشت. به دلیل رابطهای که این انجمن با وُکس (۱۳) داشت و کارکرد آن نهاد فرهنگی اتحاد شوروی در سیاست خارجی دوران استالین (۱۴) (از جمله تسهیل دیدارهای هنرمندان و متفکران دو کشور طرف رابطه و به خصوص سفر به اتحاد شوروی که چندان ساده نبود(۱۵)) تاسیس و فعالیت آن را نیز میتوان بخشی تنیده با نفوذ احزاب چپ (در این برههی تاریخ ایران حزب توده) و تاثیرشان بر جریانهای فرهنگی دانست.
این موضوع آنجا اهمیت روشنتری پیدا میکند که در میان موسسان شعبهی ایرانی انجمن به نامهایی چون روحالله خالقی و علینقی وزیری برمیخوریم (آریان راد ۱۳۹۶: ۴۶) و در میان فهرست اعضای عادی نیز به نامهایی چون جمشید کشاورز (سازندهی سرود اول و دوم حزب توده ایران (بی نام بی تا)) و احمد عاشورپور (۱۶) (آریان راد ۱۳۹۶: ۴۸). اهمیت این موضوع آنجا افزون میشود که بدانیم پیوند خالقی، یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای اداری-موسیقایی آن روزگار با انجمن تداوم یافت و او در دورهای سردبیری ارگان انجمن، مجلهی پیام نوین را نیز پذیرفت.
پی نوشت
۱۰- تاریخنویسان یادشده اغلب یا از متجددان طرفدار موسیقی ملیاند یا از سنتگرایان بعدی بنابراین چنین فروکاستی از ایشان عجیب نیست و ممکن است حاصل تداخل موضع ایدئولوژیک ایشان با تاریخنگاریشان باشد.
۱۱- برای مطالعهی یک نمونه از تحلیلها که پیچیدگی این بحث را به خوبی نشان داده و جنبههای مختلفی از آن را بازگشوده باشد نک. (فیاض ۱۳۹۴). او چنین تحلیل میکند که مخالفت سرسختانهی باورمندان گفتمان غربگراتر با موسیقی ایرانی کمتر از آن جدی است که میپنداریم (شاید حتا تا حدودی وانمودهی گفتمان مقابل) و در هر حال برآمد مجموعهای از رقابتهای سیاسی-اقتصادی، نه لزوما مسائل موسیقایی.
۱۲- پیش از به ریاست رسیدن محمود و عزل وزیری یک رویداد کمتر شناختهشدهی دیگر که آن هم باز حول محور همین شکاف و رقابت گفتمانی شکل گرفته بود توجه را جلب میکند: اعتصاب و اعتراض هنرجویان هنرستان عالی موسیقی به عدم تمدید قرارداد استادان چک در هنرستان موسیقی و افزودن اجباری درسهای موسیقی ایرانی از آبان ۱۳۲۰ (تقیپور ۱۳۹۷: ۱۱۴-۱۰۹) (صفایی ۱۳۵۵: ۹۳) و به نظر بعضی مولفان تلویحا حتا با تحریک پرویز محمود (خالقی ۱۳۷۷: ۴۴ و ۵۶-۵۲). اولا در میان نمایندگان هنرجویان (مهدی ژاوه، مرتضی حنانه، جلیل ابیانه و حسین گنجهای) به نامهایی برمیخوریم که ارتباطشان با حزب توده روشن است مثل مرتضی حنانه (زاهدی و میرعلینقی ۱۳۶۹). ثانیا خود کنش اعتصاب صنفی دانشجویی کنشی رادیکال است که تا آن روز مشابهی برای آن نمیتوان جست از همین رو در جایگاه یک اشاره با بحث حاضر ارتباط پیدا میکند.
۱۳- Всесоюзное общество культурной связи с заграницей اتحادیهی انجمنهای روابط فرهنگی با کشورهای خارجی.
۱۴- برای مطالعه بیشتر در این باره نک. (Fayet 2010).
۱۵- سفرهای لئون کنیپر به ایران و نیز سفر روحالله خالقی به اتحاد شوروی از جملهی همین سفرها است که در حوزهی موسیقی اهمیت پیدا میکند. دستکم میدانیم که نظر کنیپر دربارهی جدا شدن هنرستانها موسیقی ملی و اروپایی (مشابه رویکردی که در جمهوریهای آسیایی شوروی پیش گرفته بودند) مورد توجه نفر دوم تشکیلات موسیقی کشور در نیمهی اول دهه ۲۰ (خالقی) بوده و کار فنیاش نیز مورد وثوق (نک (خالقی ۱۳۷۷: ۶۳-۶۱)).
۱۶- او نیز از زمرهی موسیقیدانانی است که ارتباطش با حزب توده ایران به استناد خاطرات خودش محرز است (عاشورپور ۱۳۸۳).
۱ نظر