گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

استفاده از اشکال هندسی در ساخت ملودی (۲)

هر سه مثال بالا اشکال خطی ملودی هستند. پس از گوش دادن دقیق به آنها می‌توانیم به برهانی ناشی از تعاملات احساسی یا دراماتیک برسیم:
شکل‌های خطوط ملودی به خودی خود مفهوم کاملی ندارند اما می‌تواند مولد حرکت یا آنچه تا چند لحظه بعد در موسیقی اتفاق خواهد افتاد، باشند. شکل‌های خطی ملودی برای معرفی یک ایده اصلی عالی هستند اما خودشان به تنهایی ایده اصلی موسیقایی نیستند.

در طول یک دوره زمانی، شکل‌های خطی (مانند یک اسینیتو) در پس زمینه محو می‌شود زیرا مغز تکرار آنها را ثبت می‌کند و سپس بر روی ایده‌های ملودیک جدیدی که معرفی می‌شوند تمرکز می‌کند.

نگرشی دیگر به شکل‌های خطی: اگر در موسیقی‌های بسیار ریتمیک، نت‌هایی با کشش زیاد به طور همزمان به موسیقی اضافه شوند قدرت سنکپ‌های حاصل از نت‌های تکرار شونده از بین می‌روند. این لزوماً چیز بدی نیست بلکه یک نوع تغییر بافت است. نمونه های زیادی از این مورد را می‌توان در موسیقی سبک «فانک» پیدا کرد که در آن بیس، درامز، سازهای کوبه‌ای دیگر و هورن بسیار ریتمیک عمل می‌کنند اما در همان زمان یک کیبورد مشغول نواختن نت‌هایی با کشش بالا است که ما آن را به نام «پد» می‌شناسیم و معمولا در این حالت کیبورد سمپل‌هایی از ترکیب زهی‌ها و بادی برنجی‌ها را می‌نوازد که این سمپل‌ها به صداهای واقعی اکوستیک خیلی نزدیک هستند.

در اینجا دوباره پدها از قدرت تاثیرگذاری ریتم جلوگیری می‌کنند. نمونه های آن در موسیقی‌های ارکسترال هم وجود دارد و قطعه‌ای که بلافاصله به ذهن خطور می‌کند موسیقی ارکسترال «رالف وان ویلیامز» با عنوان audio.gif«لارک اسندینگ»

در مقدمه این قطعه سولیست ویولن یک جمله نسبتن ریتمیک می نوازد. در همین حال بقیه زهی‌ها در حال اجرای نت‌های بلند به معنای واقعی کلمه هستند و این کشش بلند شامل آکورد «می مینور» با یک فاصله نهم اضافه (E Minor Add 9) است که برای مدتی طولانی اجرا می‌شود. نت‌های بلند زهی‌ها نوعی پیوند و  پشتیبانی هارمونیک را به جمله سولیست اضافه می کنند. همچنین از احساس ریتمیک آن می‌کاهند. نکته جالب این قطعه این است که تقریباً در نیمه بخش مقدمه در دقیقه (“۱:۱۲) زهی‌ها و بقیه سازها به یکباره سکوت می‌کنند به طوری که فقط نوازنده ویولن در حال نواختن است. در این هنگام چه حسی دارید؟ آیا احساس می کنید هنوز پدِ هارمونیک یا دست‌کم اثر آن را می‌شنوید؟

در قطعه «خوشبختی» اثر «آنتونیو کارلوس» تاثیر پدال در رجیستر بالا را جستجو می‌کنیم:
این مثال تصویری است از نحوه استفاده از پدال بالا در زهی‌ها و سولوی ترومبون که ملودی اصلی را اجرا می‌کند و مقدمه‌ای است که من به عنوان تنظیم کننده برای قطعه «خوشبختی» نوشتم. توجه داشته باشید که ویولن اول در زهی‌ها با اجرای پدال در رجیستر بالا، چگونه نیاز و تمایل عاطفی برای شنیدن چیزی دیگر را ایجاد می‌کنند زیرا به نظر نمی‌رسد که اجرای ویولن اول بخواهد چیز دیگری را به گوش ما برساند.

سولوی ترومبون نشانه‌ای است که توجه مخاطب را به خود جلب می کند و به این نیاز شنونده پاسخ می‌دهد. هنگامی که ترومبون وارد می شود، اجرای پدال بالا هنوز همان نت را به منظور ثابت نگه داشتن موسیقی در یک مکان، ادامه می‌دهد. سرانجام به ترتیب، بادی چوبی‌ها، زهی‌های دیگر و ریتم اضافه می‌شوند. حرکت آنها و سپس محوشدن پدال، موجب حرکت در موسیقی می‌شود و اجازه می دهد موسیقی به جلو حرکت کند. این قطعه‌ را می توانید از لینک زیر بشنوید که اجرایی است از ارکستر برکلی در سال ۱۹۹۵:
audio.gif«خوشبختی»

پی‌نوشت
۱- Ralph Vaughan Williams piece entitled, “The Lark Ascending.”

ضیاالدین ناظم پور

ضیاالدین ناظم پور

ضیاالدین ناظم پور
متولد ۱۳۴۵ تهران
آهنگساز، نوازنده رباب، نویسنده

۱ نظر

بیشتر بحث شده است