گفتنی است راقم این سطور در مکتوباتش از فایلهای صوتیِ تدوین یافته توسط مونسی بسیار بهره برده و میبرد، از آن جمله؛ منتخبی از درآمدهای دستگاه ماهور بهروایت بزرگان آواز ایران که در نوشتار پیشین نگارنده (تحتعنوانِ گزارههایی در بابِ شناختِ فُرم و سبک که در سایت گفتگوی هارمونیک انعکاس یافت)، بهزحمتِ محمود مونسی گردآوری و تدوین یافته بود. «بیا و کشتی ما در شط شراب انداز، خروش و ولوله در جان ِشیخ و شاب انداز»؛ این فایل صوتی را بشنویم
در سنت موسیقی دستگاهی و در هنرِ تکنوازی و تکخوانی (ساز و آواز)، عناصرِ لحنساز حایز اهمیتاند. در مورد آواز، حالات و حرکاتِ صوتیِ خواننده، مخرج حروف و نحوهی تلفظِ واژگان، نحوهی بهکارگیری آرایههای صوتی (بهویژه تحریر)، لهجه (گویش، طرز آواز خواندن و تلفظ) و وزنِ خوانش در این خصوص تأملبرانگیزند. در خصوص عناصر لحنساز در ساز نیز سونوریتهی ساز، نحوهی کوکِ ساز، ملودیپردازی و ریتم و مترگزینیِ نوازنده، بیتأثیر نیست. درخصوصِ عناصرِ لحنساز در ساز و آواز، عناصرِ جغرافیایی و فرهنگی نیز نقش بسزایی دارند.
حال در این میان، نوازنده و خوانندهای که با بهرهگیری از عناصر ِ لحنساز، ساز و آوازِ خویش را پیش بَرَد بهلحنِ شخصی خواهد رسید و حتی زمانیکه بخواهد سبک و یا شیوهی دیگری غیر از سبک و شیوهی خود را اجرا نماید هم، در چارچوبِ اِلِمانهای لحن و بیانِ خود خواهد بود. بهعنوان نمونه؛ در یکی از سخنرانیهای حسین عمومی، وقتی محمدرضا شجریان بهروی صحنه حاضر شد، قطعه آوازی را بهشیوهی سیدرحیم اصفهانی (البته، بهروایت حسین عمومی) خواند اما با اینکه آواز خوانده شده با سبک و سیاقِ آوازی خودِ شجریان متفاوت بود ولی شجریان در آن سبک و شیوه حل نشد بلکه آن سبک و شیوه را در خود اشباع کرد.
این در حالی است که خوانندهای که صاحب سبک و لحن و بیانِ شخصی نباشد در اینگونه مواقع غوطهور در سبک و شیوهی اجرایی خواهد شد. در فایل صوتیِ انتخابشده، اتفاقاً آواز حسین عمومی هم بهگوش میرسد و صحتِ اظهارات فوق بهتر احساس میشود؛ این فایل صوتی را بشنویم.
نگارنده بهیاد میآورد که در دو برنامه از مجموعه برنامههای بزم شاعران که مهدی سهیلی اجرای آنرا برعهده داشت از ایرج (حسین خواجهامیری) و گلپا (اکبر گلپایگانی) درخواست شد که آواز معروف جلال تاجاصفهانی در دستگاه همایون (توسط ایرج) و آواز معروف اسماعیل ادیبخوانساری در دستگاه شور (توسط گلپا) خوانده شود که عزیزانِ علاقمند با رجوع بهآن برنامهها و شنیدن این دو برنامه درخواهند یافت که ایرج و گلپایگانی در عین تلاش و کوشش درخصوص وفاداری و امانتداری درجهت بازخوانیِ آوازهای تاج و ادیب، اما چون حایزِ لحنِ بیانِ شخصی در صدا و آواز خود بودند (و البته، هنوز هم هستند)، در حینِ اجرای این دو آواز، غرقِ در شیوهی آوازی و لحنِ بیانیِ تاج و ادیب نگشته و بر لحنِ آوازی خود پابرجا ماندند.
۱ نظر