نظر شما در مورد سبک و مکتب، چیست و تمبکنواز صاحب سبک باید چه خصوصیتی داشته باشد؟
سبک زیر مجموعه مکتب است. من تعریف مکتب را جایی به نقل از مرحوم وزیری خواندم که خدمت شما میگویم و البته باید بدانید به این تعریف هم ایراد وارد است. ایشان چند مؤلفه را برای صاحب مکتب بودن بیان میکند. اول آنکه ویرتوئوز باشد، دوم آنکه مکتب اثر گذار، سوم، دارای تألیفات مکتوب باشد، در واقع و به نوعی صاحب تفکر و بینش بودنش را برساند، و چهارم دارای متد آموزشی مستقل باشد یا اگر اشتباه نکنم به فن سخنوری مشرف باشد که در این دو گزینۀ آخر، ذهنم به درستی یاری نمیکند.
البته به نظر میرسد، مکتب فراتر از این چهار مورد است. وقتی به شکلگیری مکاتب مختلف در اروپا دقت میکنید به مباحث گستردهتری از جمله فلسفه و جامعه شناسی بر میخوریم.
بله، من به نقل از وزیری گفتم مثلا اسماعیلی سبک است، فرهنگفر سبک است، جهانگیر ملک سبک است. اما ایرادی که گفتم بر این تعریف وارد است، کسی مثل نورعلی برومند در موسیقی ایران صاحب مکتب به شمار میآید چون بسیار تأثیرگذار و جریانساز بوده، اما در هیچ سازی ویرتوئوز نبود، حتی نوازندۀ مطرحی هم نبود.
نظرتان در مورد مرحوم تهرانی چیست؟
دارای سبک بالاییست، اما مکتب نیست.
چه کسی را مکتبدار میدانید؟
هیچکس! همه سبکاند که البته به عقیده من هنوز تهرانی بالاتر از همه است، ضمن اینکه بزرگ و پیشکسوت ما هم هست. اگر فرض کنیم تمبک در رتبه ۲ بود، به رتبۀ ۴ رساند. البته برخی معتقدند صفر بود ولی من قبول ندارم، چون قبل از او هم کسانی این ساز را میزدند مثل باقر لبو، اصغر چغندر. پس صفر نبود اما یک حرکت غریزی به تمبک بود.
برخی منتقدین در مورد وجود ١۶ نوع ریز شما شبهه دارند، و معتقدند ۹ یا ۱۰ تا بیشتر نیستند و بقیه تکراری و نزدیک به هم و یکنواخت هستند.
من طی اجراهای مختلف به صورت تصویری و در کنسرتهای پژوهشی، این ۱۶ نوع ریز را به تفکیک نواختهام که فیلم آنها موجود است. در کتاب آموزشیام نیز نام و نت نوشته این ۱۶ نوع ریز به تفکیک آمده که برای هر کسی قابل استحصال و مشاهده است. اگر قرار بود فقط آمار را بالا ببرم ۱۶۰ نوع ریز در ذهن داشتم ولی اینها را انتخاب کردهام تا حتیالمقدور کمتر شبیه به هم باشند.
در ضمن مگر فواصل موسیقایی چقدر با هم اختلاف دارند که در یک ساز چند میلیمتر بالاتر حالت سُـری است یا پائینتر حالت کُرن. مگر نه اینکه با چند میلیمتر جابجایی انگشت صدا فالش و به حالت دیگری تبدیل شده و لفظ جدیدی بر آن اطلاق میشود. شما سمفونی های ۵ و ۹ بتهوون را گوش بدهید، در بعضی جاها مشترکاند.
۱ نظر