مؤلف در پایان فصل مینویسد: «در این توضیحِ مفصّل از موسیقی استرالیا سعی کردم تصویری از مسیری که دیجیریدو بهعنوان یک ساز بهسوی جریان اصلی طی کرده است ارائه کنم. باید دید این گرایش فقط یک مُد است یا اینکه دیجیریدو واقعاً بهعنوان یک ساز موسیقی بهصورت جدی تلقی خواهد شد.»
در فصل سوم، «دیجیریدو، ساز درمانگر»، مؤلف مینویسد: «توصیفی که در این فصل آمده ممکن است بیشتر گمانهزنی بهنظر آید. اثبات علمی برخی موضوعات موردِبحث دشوار است و گاه دادههای علمی کافی برای ارائۀ دلایل معتبر (نظیر دلایل قابل تکرار) وجود ندارد. درهرصورت، من در این فصل به افرادی که دربارۀ تجربیات با دیجیریدو مطالبی جمعآوری کردهاند هم رجوع میکنم.
اطلاعات زیر به نیّت ارائۀ مدلی برای درمان صحیح ارائه نشده است. این اطلاعات اختصاصاً برای خوانندگانی است که تجربیات درمانی دارند و بهمنظور ترغیبشان برای تجربۀ تأثیرات دیجیریدو و بازخورد آنها و یافتن کاربردهایی برای این تأثیرات است.»
در شرح «گزارشهایی از موسیقیدرمانی» مؤلف مینویسد: «وقتی نوازنده بر بدن بیمار مینوازد، مهم است به این حقیقت آگاه باشد که صدا فقط بر چاکراها یا مریدیِنها اثر نمیگذارد و تأثیرات روانی هم دارد.
دیجیریدو در موسیقیدرمانی ساز نسبتاً جدیدی است. دکتر ولفگانگ استروبل در رواندرمانیهایش چندین سال بهطور منظم از دیجیریدو استفاده کرده است. او پیوندی بین روش شفاهی_ تحلیلی و تجربیات فیزیکی_ روانی ایجاد کرده و دراینباره مطالب ارزندهای، مانند “دیجیریدو و نقش آن در موسیقی درمانی” را منتشر کرده است. “القای خلسه با صدا” که توسط دکتر استروبل تکامل یافته صدای یکنواخت را بهکار میگیرد که بر تغییر حالت خودآگاه اثرگذار است. چون هر صدا انرژی خودش را دارد، شخص به تجربۀ درونی خاص مرتبط با آن صدا هدایت میشود. بدینترتیب، صدای دیجیریدو بهخاطر ویبرههای خاصی که ایجاد میکند (آرکتایپ صدا) مفهوم روانشناسی منحصربهفردی را فعال میکند. در ادامه، چند تجربه دربارۀ استفاده از دیجیریدو [در موسیقیدرمانی] آمده است.»
مؤلف در توضیح «آرکتایپ [کهنالگوی] صدای دیجیریدو» مینویسد: «در مثالهای فوق، گاهی تصاویر حیوانات وحشی قدرتمند هست؛ بوفالو و فیلها، یک ماموت، یک حیوان نر (گوزن)، یک گراز وحشی یا یک وال ظاهر میشوند. این صدا شما را قادر میسازد تا وحشیگری لجامگسیختۀ یک ببر و قدرت مادرانۀ یک لاکپشت غولپیکر را تجربه کنید.
این تجربه رابطهای با عنصر زمین با تمام گوناگونیاش را بر میانگیزد و بهصورت مناظر بینهایت، خشم طبیعت، رو یا داخل زمین، و گدازه و بهشکل نمادینتری بهعنوان احساسی از زمینیبودن و اتصال به یک پایۀ مستحکم نمود مییابد.
۱ نظر