توصیه های مختلف در مورد تغییر پوزیسیون ایده آل کم وبیش معنای مشابهی را می رسانند. در کتاب «مشکلات پزشکی نوازندگان» وایلرستان و کریستوفر نیل (Christopher Neal) پیشنهاد میکنند که قبل از شروع تغییر پوزیسیون، استفاده از تصور شنیداری و دیداری یا بقول یان کلویچ تقویت شنیدن و آگاهیِ از تغییر پوزیسیون، زودتر از موعد مقرر بسیار مفید خواهد بود.
طی سُر خوردن تمام قسمتهای دست اطلاعاتی را در مورد مسافتی که قبلا طی شده یا باید طی شود را مبادله میکند و حس شنوایی مداومی وجود دارد. سرانجام این مهارت به قدری کامل میشود که فقط تصور یا شنیدنِ زودتر از موعد مقرر نت مورد نظر، تمام قسمتهای ضروری بازوی چپ را تحت تأثیر قرار میدهد تا بطور خودکار به مکان مورد نظر بروند. یان کلویچ به اختصار این وضعیت را «واکنش شرطی به فاصله» توصیف میکند.
در نیمه دوم قرن بیستم نوازندگان ویولن نسبت به استفاده بیرویه از گلیساندو هنگام تغییر پوزیسیون حساس تر شدند. این امر منجر یه روشهای نوینی برای ترکیب تغییر پوزیسیون با فشردگی یا کشیدگی انگشتان و استفاده از جابجاییهای نیم پردهای برای حرکت تدریجی در اطراف گریف شد. این تکنیک و بیان موسیقایی مدرن با اسامی مختلفی توصیف میشود: تغییر پوزیسیون محوری و خزنده توسط ریچی، تغییر پوزیسیون تأخیر یافته، نیمه کامل و انگشتگذاری خزنده توسط گالامیان.
پداگگ های معاصر با پل رولند (Paul Rolland) که در نیمه دوم قرن بیستم معتقد بود که معرفی الگوهای جدید تغییر پوزیسیون تأثیر خوبی بر آزادی دست چپ میگذارند، موافقند. او همچنین بیان میدارد که به این ترتیب میتوان قفل مکرر بین انگشت شست، گردن و انگشت اول را از میان برد.
این دیدگاه کلی که تمام تغییرات پوزیسیون باید حتیالامکان کمتر شنیده شوند اغلب منجر به تشویق هنرجویان مبتدی به انجام سریع آن خواهد شد. یان کلویچ با این نظر مخالف است. آموزش تغییر پوزیسیون باید با سُر خوردن نرم و راحت شروع شود بدون تلاش برای از بین بردن گلیساندوها و سپس با دستی راحت و شتاب تدریجی در حرکت، ادامه یابد.
طبق نظر رابرت گرل (Robert Gerle) هنگامی که تغییر پوزیسیون به شیوهای کاملاً عمدی انجام شود تبدیل به تغییر بیان موسیقایی قطعه میشود. یکی از رساترین شیوههای نوازندگی ویولن گلیساندو است که از انواع مختلف تغییر پوزیسیون و ترکیب کشیدگی و فشردگی و انواع مختلف ویبراتو نشأت میگیرد.
سه نوع اصلی گلیساندو وجود دارد: نوع اول (کلاسیک) که با شروع گلیساندو و نت راهنما با انگشت اصلی قبل از تغییر پوزیسیون نواخته میشود و شروع سُر خوردن قابل شنیدن است. در نوع دوم (جیپسی) انگشت جدید حرکت میکند و انتهای تغییر پوزیسیون شنیده میشود. نوع سوم که ترکیبی از هر دو نوع است با یک گلیساندو آغاز و پایان مییابد ولی بندرت به کار میرود.
رُک کلوپچیچ نوازنده، مقالهنویس و پداگوگ ویولن اسلوونیایی است (۲۰۱۰-۱۹۳۳). در تابستان۱۹۵۶ از آکادمی موسیقی لیوبلیانا (Ljubljana) فارغالتحصیل شد و سپس دو سال را در کالج سلطنتی لندن و دورههایی را در اسوجه (Osojeh) و دوبرووینک (Dubrovink) گذراند. پس از اتمام تحصیلات خود در لندن به سال ۱۹۶۲، از سال ۱۹۸۲ به عنوان استاد شروع به تدریس ویولن در آکادمی زاگلاسبو (Za glasbo) در لیوبلیانا کرد. او به عنوان سولیست با ارکستر فیلارمونیک اسلوواکی در داخل و خارج کشور و همچنین در یک رسیتال با استاد پیانیست ماری جان لیپووشک (Marijan Lipovsek) موفقیت زیادی کسب کرد. در تابستان ۱۹۹۶ کتاب ویولینا (Violina) و مقالاتش در مجله استراد (The Strad) منتشر شد.
۱ نظر