مقدمه
از حفظ اجرا کردن قطعات امری نیست که فقط با تمرین مکرر آنها انجام پذیرد. قرار گرفتن در شرایط خاص و پرفشار اجرا هر نوازندهای را دچار ترس و استرس خواهد کرد. موفقیت در این زمینه مستلزم شناخت و تحلیل روش اصولی آن است که در این مقاله بطور اختصار به آن پرداخته شده است. (زهرا نصیری)
چگونه از چهار نوع حافظه برای تقویت حفظ کردن قطعات استفاده کنیم؟
الکساندرا گورسکی (Alexandra Gorski)* نوازنده ویولن بیان میدارد کلید موفقیتآمیز حفظ قطعات موسیقی در شناسایی روشهای خاصی است که بهترین نتیجه را برای شما به ارمغان میآورد. از دیرباز حفظ کردن، استانداردِ کنسرت در صحنه موسیقی کلاسیک بوده است. در اجراهای سولو، آزمونها و امتحانات لازم است هنرمندان نهتنها درک عمیق موسیقایی و تکنیکی از اجرا، ساز و تفسیر خود به معرض نمایش گذراند بلکه همه آنها را از حفظ انجام دهند.
اغلب معتقدند اجرای از حفظ نشاندهنده درک و دانش عمیقتر از پارتیتور است که به نوبه خود اجرای آزادتر، گویاتر و شخصیتر را مهیا میکند. البته اجرای آگاهانه، گویا و شخصی امری است که هر نوازندهای آن را موفقیت مینامد .اما برای این موفقیت، تکیه بر حافظه میتواند مخاطرهآمیز باشد.مخصوصاً در موقعیتهای پرفشار که بطور منظم به حفظ کردن نیاز است. اگر چه نواختن از حفظ میتواند یک چالش اضافی برای این کار دشوار (اجرا) باشد اما راههایی برای نوازندگان وجود دارد که رویکردشان را به حفظ کردن بهبود می-بخشد. با شناخت انواع مختلف حافظه مورد استفاده به هنگام اجرا و پرورش نوع مناسب آن برای فرد، نوازندگان میتوانند بطور فعال استراتژیهایی را برای حفظ کردن ایجاد کنند و اعتماد به نفس خود را هنگام اجرا افزایش دهند.
پس از مطالعه و تحلیل موضوع متوجه شدیم که چهار نوع حافظه کلی وجود دارد که نوازندگان هنگام اجرا از آن استفاده میکنند: شنیداری، دیداری، لمسی، فکری.
حافظه شنیداری جنبهای از حافظه ماست که صدای موسیقی را بخاطر میآورد، تشخیص میدهد و به ما این امکان را میدهد آنچه را در سرمان میآید بشنویم.
حافظه دیداری به نوازندگان این امکان را میدهد که نتهای چاپ شده، علامتها و دستورالعملها را بیاد بیاورند تقریباً شبیه عکس ذهنی از آن صفحه.
حافظه لمسی یا ماهیچهای حافظه فیزیکی حرکت است که از طریق تکرار تقویت مییابد. حافظه فکری، دانش و درک ساختار موسیقی است. قوی بودن هر یک از چهار نوع حافظه برای حفظ کردن قطعات ضروری است اما باید تشخیص داد که نوازنده به کدام حافظه بیشتر تکیه میکند تا آن نوع را تقویت کند. حافظه لمسی شاید سادهترین و طبیعیترین شکل تقویت باشد.وقتی یک سری حرکات به اندازه کافی تکرار شوند ماهیچههای ما چنان به حرکات عادت میکنند که میتوانند خودکار و غریزی عمل کنند حتی اگر ذهن منحرف شود.
*الکساندرا گورسکی ویولنیست روسی-آمریکایی است. آموزش ویولن را در چهار سالگی زیر نظر مادرش آغاز کرد. در عرض چند سال اجراهای خود را آغاز کرد و برنده جشنواره هنرهای زیبای آمریکا شد. او در پاییز ۲۰۱۳ به لندن نقل مکان کرد و مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در آکادمی سلطنتی موسیقی زیر نظر پروفسور فیلیپ اونوره (Philippe Honore) گرفت. او چندین تور بینالمللی برگزار کرده و در جشنوارههای متعدد شرکت داشته است.
خداقوت جالب بود.