با اوج گرفتن فعالیتهای علی تجویدی در اوایل دهۀ ۱۳۴۰ و ایرانگیر شدن آثاری چون صبرم عطا کن، آزادهام، پشیمانم و…، موقعیت اداری و استخدامی او از ادارۀ دارایی به رادیو تهران انتقال قطعی یافت و او علاوه بر سرپرستی ارکستر، آهنگسازی و تدریس در هنرکدۀ موسیقی ملی، عضویت در شورای موسیقی رادیو را نیز داشت و بر سر میزی مینشست که مشیر همایون شهردار، روح اللّه خالقی، خویشاوندش ضیاءالدین مختاری و مرتضی حنانۀ تازه از تحصیل در ایتالیا برگشته، دورادور آن بودند. تجویدی از آن دوران با افسوس و اندوه یاد میکند و اعتقاد دارد: «در آن روزگار، موسیقی بیشتر از امروز بوی محبت و صمیمیت میداد و هنرمندان کمتر انگیزههای مادی داشتند.»
از حلقۀ معاشران قدیم، تنها حاجآقا محمد در آستانۀ صدسالگی و رکنالدینخان مختاری در آستانۀ هشتادسالگی باقیمانده بود و تجویدی هنوز هم مثل جوانی نوخاسته با احترام و خضوع کامل به دیدار استادان میرفت و مورد تکریم آنها بود. او در محفل حاجآقا محمد موفق شد یک دوره از تصنیفهای قدیم ایرانی را بیاموزد و به خط نت بنویسد. خود او نام این مجموعۀ نفیس را مجمعالتصانیف گذاشته که متأسفانه هنوز منتشر نشده و حتماً از اسناد باارزش موسیقی قدیم ایرانی است که باگذشت زمان از ارزش نخواهد افتاد.
«ناکامی» زندگی هنری استاد علی تجویدی، با واژهای که خود او از آن چنین یاد میکند تربیت تعدادی از خانمهای خوشصدا بود که با هدف خوانندگی در برنامههای سنگین گلها و اجرای آثار ارزشمند انتخاب شده بودند و استاد تجویدی تمام نیروی خود را صرف پرورش درست صدا و ساختن ملودیهای زیبا برای آنها کرده بود و اینان تحت تأثیر فضای زندگی اجتماعی دهۀ ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، بعدازاینکه با اجرای آثار او به شهرت میرسیدند، راه کابارهها و برنامههای کمارزش تلویزیونی را در پیش میگرفتند و از این رهگذر ثروت کافی میاندوختند.
هماکنون که در شبکههای تلویزیونی خارج از کشور با آنها مصاحبه میشود، اکنون که از مرز شصت سالگی گذشتهاند، از دانش و هنر و زحمتهای شبانهروزی استاد علی تجویدی در حق خود به نیکی یاد میکنند و شهرت خود را مدیون آن اجراهای اولیه خود میدانند که زیر نظر استاد انجام میگرفت.
تعظیم و تکریم اینان، ناراحتی و رنجش استاد تجویدی را چاره نکرد و در سالهای بعد از انقلاب که موسیقی بسیار محدود و از بسیاری جهات تعطیل شده بود، باقیماندۀ انرژی سرشار را (که در شصتسالگی همچون مرد توانای چهلسالهای مینمود)، صرف تألیف متون آموزشی، نگارش ردیفهای شخصی برای ویولن و نوشتن مقالاتی کرد که پارهای از آنها بسیار مفید و خواندنی است. ازجمله مقالۀ دو شمارهای سلمک و ملمک که در کتاب ماه در سال ۱۳۷۰ چاپ شده و نیز دورههای آموزش موسیقی ایرانی با ویولن که سه جلد آن به چاپ رسیده و استاد نگران وضعیت انتشار مابقی آنهاست.
۱ نظر