گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

روش ابداعیِ سلفژ هجاییِ «نام یکتا برای هر نت» در سیستم دوی ثابت (۲)

روش سلفژ هجایی دوی تونیک (Tonica-Do / Tonic SolFa)
نوعی روش دوی متحرک است که خاستگاه آن شهر نورویچ انگلستان بوده و در نقاط محدودی از جهان (به‌ویژه در قرن نوزدهم در انگلستان) متداول بوده ولی امروزه به ندرت از آن استفاده می‌شود، بنابراین به ذکر آن نمی‌پردازیم.

روش هجای ثابت
«یک [یا چند] آوا مانند «لا»[یا «را» یا «با» و «بام»] ممکن است برای همۀ صدا‌های موسیقی استفاده شود. در این صورت خواننده ملزم نیست صداها را به نام نت یا عدد برگرداند.» (برکویتز، ۱۹۶۰م، ۲)

روش درجات گام با اعداد
«به‌جای حروف، (دو، ر، می و…) از اعداد (۱، ۲، ۳ و…) استفاده می‌شود. کاربرد این روش با روش «دو»ی متحرک، یکسان است؛ با این تفاوت که با تغییر نت‌‌های کروماتیک، تغییری در اعداد به‌وجود نمی‌آید.» (برکویتز، ۱۹۶۹م، ۲)

نقد روش‌ها
نقد روش‌‌های هجایی
مشکل اصلی روش دوی ثابت این است که با دیز و بمل شدن نتها، نام آنها در سلفژ، هیچ تغییری نمی‌کند، و ذهن و زبان، کمکی به همدیگر نمی‌کنند و ذهن، باید کم‌کاریِ زبان را جبران کند و به آن کمک کند (یعنی چیزی که تغییر کرده ولی زبان نسبت به آن بی‌تفاوت است را یک مرحله در ذهن، تغییریافته تفسیر کند) که در بیشتر مواقع این اتفاق نمی‌افتد، مگر اینکه دانش تئوریک و حضور ذهن خوبی وجود داشته باشد که در نوآموزان انتظار نمی‌رود و زبان نیز کمکی به ذهن نمی‌کند. زمانی که یک نوازنده مثل پیانیست آهنگی را در تونالیت‌های با علامت‌‌های ترکیبی (سرکلید) می‌نوازد هر لحظه می‌داند که مثلاً به‌جای فا، فادیز را می‌نوازد ولی یک نوآموز سلفژ پس از مدتی فراموش می‌کند و به‌صورت گوشی و با کمک جاذبه به خواندن ادامه می‌دهد و این مشکل وقتی نت‌های آلتره (کروماتیک) در قطعه به‌وجود می‌آید، خود را بیشتر نشان می‌دهد (یعنی در هر لحظه آگاهی ندارد که دارد نتی با علامت تغییردهنده ترکیبی را می‌خواند).

و امّا در روش دوی متحرک، معنای ذهنی تنالیته‌ها و تونیک‌‌های مختلف کمرنگ شده و ما صرفاً در حال خواندن مد‌های ماژور و مینور هستیم و اشتراک نام-صدا برای نتها نیز از بین می‌رود و «با «دو» نامیدن تمام تونیک‌ها، ما دچار آن‌چنان اشتباه بزرگی می‌شویم که گاهی اوقات جبران کردن آن غیرممکن خواهد بود. همین عاقبت بد در انتظار روش تونیکا-دو نیز هست که بعضی از مربیان آن را به‌کار می‌گیرند. در روشی که آلمانی‌ها به‌کار می‌گیرند، اشتباهات حاصله دارای اهمیت کم‌تری است. آن‌ها برای نشان دادن درجات از اعداد رومی استفاده می‌کنند (به عنوان مثال I و III و V برای دو، می، سل). در حالی که برای نشان دادن نت‌ها با ارتفاع صوتی مشخص برای گام از حروف الفبا استفاده می‌کنند: مثلاً [از چپ] c-d-e-f-g و غیره، (و c-e-g برای آکورد do-mi-sol).» (ویلمز، ۱۹۵۶م، ۱۰۵) و برای دیز و بمل نیز از پسوند‌هایی نظیر is و es استفاده می‌کنند. و برای دوبل‌دیز و دوبل بمل از پسوند‌های isis و eses که به این ترتیب خوانش دوبل‌دیز و دوبل‌بمل کلماتی دوبخشی خواهند بود که در صورت سرایش نتها به این صورت یک نت همصدا، ناخواسته به نت سرایش شده افزوده می‌شود.

هامون هاشمی

هامون هاشمی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است