هر که این آتش ندارد، نیست باد!
با این آلبوم چهارگانه ابوسعید مرضایی کامل میشود منظومه ای کاملاً موسیقایی و سرشار از شاعرانگی که با نگاه به چهار عنصر اصلی طبیعت ،خاک آب باد و (آتش ساخته و اجرا شده است.
حافظه موسیقی معاصر ایران از این نوع نگاه و برخورد نمونههای زیادی را ارائه نکرده است سایه سنگین تغزل از یک سو و استیلای عرفان از سوی دیگر – و البته هر دو با تکیه بر ادب منظوم در حوزه زبان کلاسیک-فارسی با همه غنایی که همراه آورده اند سپهر پرواز و تخیل هنرمند ایرانی را نیز بسی محدود کرده.اند تا جایی که از بازنمایی نابترین احساسات انسانی مربوط به طبیعت و زندگی و… بازماندهایم و در قرن خورشیدی ،گذشته برای جبران مافات ،ناگزیر دست به دامن فرهنگهای غیر موروثی شده ایم.
البته آن کنش و این واکنش مربوط به حیطه ی شهرنشینی و حوزه سلطه ی ادب کلاسیک است موسیقیهای بومی نواحی ایران چه با کلام و چه بی کلام در این موارد دست بازتری داشتهاند و تصویر انسان و طبیعت و احساسات آدمی را با همان امکانات اندکشان بسیار واقعی صمیمی و در یک کلام انسانی” تر از شهرنشینان ارائه داده اند.
اینک با ورود به متن تالیفی ابوسعید مرضایی به قول قدما به آتش اندر میشویم چهار گاه در لغت به معنای زمان / مکان) پیش رو داریم از «ایوار» هنگام فرو شدن (خورشید تا شباهنگام)، «پگاه» هنگام بر شدن (خورشید و در فرجام بامدادان گاه درخشش خورشید گاهان نزد، نیاکان هیچگاه بی معنا نبودند و برای روبرو شدن با هر کدام از آنها آدابی ویژه داشتند. آوای ایوار با نوای دشتی شب با اصفهان گاه پگاه با چهارگاه و بامدادان با ماهور نمایانده شده اند.
هر یک از شیارهای این آلبوم با تمرکز بر عنصر آتش ساخته اجرا و نامگذاری شدهاند بی هیچ ،بحثی در اینجا سخن از رو در رویی درون هنرمند با جهان بیرون است و هر کسی از ظن خود راوی شود به ویژه در موسیقی که نابترین نمود انتزاع است و ظرفیت تفسیر پذیری فراوانی را همیشه به همراه دارد در این مسیر سخن از درستی یا نادرستی نتواند ،بود سخن از تاثیرگذاری و تاثیرپذیری است و این نیز تابع قرارداد و قانون نتواند بود هنرمند در مطلوبترین شکل حضور خود جز نقاش نقش درون خویش نیست.
در اینجا قصد تحلیل جزء به جزء این آلبوم .نیست تنها برای نگارنده که شنونده آغاز تا انجام این چهارگانه ها بوده، اهتمام هنرمندانه ی مولف در این آخرین آلبوم به روشنترین شکل ممکن در ارتباط گیری با مخاطب خاص خود رسیده است.
چیرگی در نوازندگی با تبحر در صدابرداری که در دنیای حرفهای امروزی لازمه همدیگرند استفاده دلنشین از آکوردهای حاوی رنگ موسیقی، ایرانی اجرا در سه خط همزمان همراه با سایه روشنی از کنترپوانی اندک و اندازه توجه به داینامیک، صداها فرمهای سنجیده و ساده که در تاثیرگذاری برشنونده غیر متفنن بسی نیرومندند غنای قابل توجه نغمههای لطیف و پرعاطفه و دور از حس آمیزی های سطحی، تنوع اوزان به کار گرفته شده تعادل نیکو در استفاده از کاراکترهای سازی و آوازی و نگهداری سطح هنری کار در تمام شیارهای این آلبوم را در نظر نگارنده نمونه ای از تلاش هنری معرفی میکند.
۱ نظر