استاد غلامحسین بنان را سه دوره تولد و اوج گیری است: اول، دهه ۱۳۲۰ با انتشار صفحات سنگی و کنسرتهایش در انجمن موسیقی ملی، دوم، دهه طلایی ۱۳۳۴-۱۳۴۴ در برنامه رادیویی گلها، سوم، از اواخر دهه ۱۳۵۰ با انتشار آثارش در قالب نوارکاست که برادران طبیبیان در شرکت کاسپین به زیبایی هرچه تمام تر، از عهده برآمدند.
دوره نخست برای معرفی او به جامعه نخبه گرای موسیقی کلاسیک آن زمان بود و دوره دوم، زمان ارائه هنر بی مانند او در شکوفاترین سالهای زندگی و همراه برترین استادان زمان از طریق یگانه رسانه همگانی موجود در ایران و دوره سوم برای یادآوری آنچه که از متر و معیار آواز کلاسیک ایرانی، در هیاهوی حیات هویت زدایی شده دهه ۱۳۴۵-۱۳۵۵ فراموش شده بود و برای این امر خطیر هنری و تاریخی، به راستی هیچکس شایسته تر از استاد غلامحسین بنان نبود. هنوز هم همتای او کسی نیست.
هنر بنان، ادامه آرمانی مسیری بود که شکل قدمایی آن از سید حسین طاهر زاده آغاز شد، و در تلاقی با مسیر درست تجدد خواهیای که از استاد علینقی وزیری و رهروان شایستهاش (روح الله خالقی و جواد معروفی) بنیاد گذاشته شده بود، شکل شکوفای نهایی خود را پیدا کرد. بنان، نه تنها معنای درست اشرافیت هنری، بلکه تجسم واقعی «اشرَفیّت»ِ اخلاقی و اجتماعی هم شد.
به نظر نگارنده، تاریخ آواز کلاسیک ایرانی به پیش از او و پس از او تقسیم می شود. او تنها خواننده ای است که در دو مقوله ظاهراً مجاور ولی باطناً متفاوت؛ یعنی آوازخوانی و تصنیفخوانی، رفعتی متعالی و همطراز با یکدیگر دارد.
حضور اجتماعی و رسانه ای بنان، در مجموع به سی سال نرسید، اما سابقه هنر و شهرت او از هشتاد سال هم گذشت. دوره چهارم اشتهار او به نظر نگارنده، در حال فرارسیدن است. به ویژه، اکنون که تقریباً تمام آثار او، از ضبطهای سنگی و ریلی و از رادیویی تا خانگی در دسترس هستند و نشان می دهند که استاد از پرکارترین ها بوده اند و رشد کَمّی ِآثارشان تضادی با رشد کِیفی آنها نداشته است. تقریباً در هر برنامه آوازی او، نکته ای هست که شنونده کارشناس را جلب می کند، حیرتی می افزاید و زبان را به تحسین برمی انگیزانَد.
برای شناخت جنبه های رنگین هنر او باید چند ماه متمادی وقت گذاشت و با نگاهی تخصصی، ذهنی آشنا به گذشته و امروز هنر آواز خوانی کلاسیک، و دلی یپرده به زیباشناسی ایرانی، آنها را شنید و به ادراکی درخور، از این هنرمند بزرگ رسید. استاد روح الله خالقی، هفتاد سال پیش، درست تر از همه دیده بود و نوشته بود: «بنان در موسیقی ما از گوهر گرانبها هم گرانبهاتر است.»
*به سفارش خانم صدف سرداری (روزنامه نگار) در هفتم اسفند ۱۴۰۲ به مناسبت سالمرگ استاد بنان نوشته شد.
۱ نظر