بازسازی آثار قدیمی، بر خلاف با آنچه که بعضی از دوستداران موسیقی میپندارند، برآمده از شرایط حاکم بر موسیقی در سالهای اخیر نیست. پیش از انقلاب نیز چندین ترانه قدیمی و مشهور، با ارکسترها و صدای خوانندگان مطرح آن روز، اجرای مجدد شدند. از جمله، آهنگ ـ ترانه «خزان عشق» در آواز همایون، ساخته و خواندۀ سید جواد بدیعزاده با کلام رهی معیری، که اولین ضبط آن در سال ۱۳۱۵ و اجرای دوباره آن، چهل سال بعد با صدای هوشمند عقیلی به گوش رسید. اجرایی که جز صدای گرم و مردانه عقیلی، امتیازی نسبت به نسخه اصلی نداشت و تأثیرگذاری آن به نحو آشکاری کمتر از آن صفحه گرامافون چهل سال پیش بود.
تجربههای متعددی که سالهای پیش از انقلاب روی آهنگ ـ ترانهها و قطعات بیکلام متعلق به سنوات گذشته انجام گرفت، نشان داد که بازسازی، به معنای بازنوازی ساده و بیاندیشه نیست. عوامل زیادی را باید در نظر گرفت که بازسازی، چه نزدیک به اصل اثر باشد و چه دور از آن، قدرت تأثیرگذاری خود را از دست ندهد. در این میدان دشوار، هوشمندی تنظیمکننده و سرپرست ارکستر مهمترین نقش را دارد؛ بهویژه در استفادهای که از صدای توانای خوانندهای باهوش و منعطف میتواند داشته باشد.
بازسازیها، بخش قابل توجهی از موسیقی ربع قرن گذشته در ایران ـ در جوامع شهری و زیر نفوذ رسانههای جمعی و حاملهای صوتی ـ را تشکیل میدهد. علل اجتماعی و محیطیِ این گرایش، یا به زعم عدهای «این اپیدمی»، متنوع است.
بدبینترها میگویند که دیگر عصر خلاقیتهای درخشان تمام شده و «قدیمی ها گفتند آنچه را که باید بگویند». واقعبینترها که در بررسی هر پدیدهای سعی میکنند حداکثر عوامل محیطی و محاطی موجود را در نظر بگیرند، عقیده دارند که مجموع این عوامل در هر دورهای، برای تثبیت و یا عدم تثبیت ملودیها و کلام آنها بسیار مؤثر است.
اگر تاریخنگاری دقیقی از موسیقی معاصر خود داشتیم، شاید روشنتر درمییافتیم که بسیار نغمهها و حتی صداهای خوانندگان بوده که در دوره اوج کار و فعالیت شان، آن درخشش غیر منتظرۀ سالهای بعد از اتمام دوره فعالیت را نداشته است؛ و چه بسا خوانندگانی که در دوره خود در اوج محبوبیت بودند و به اصطلاح «سکه به نامشان ضرب میشد»، ولی حالا جز در نشریات خیلی تخصصی و یا حافظههای سالخورده نشانی از آنها نیست. در جامعهای مثل ایران که شرایط هر دم متغیر و پیچیدهای بر آن حاکم است، تعیین این نسبتها و پیشبینی ماندگاری نغمه و کلام و صداها، امری است شاید تقریباً غیر عملی و با ضریب اطمینان نه چندان قوی.
مثالها کم نیستند، از آن آقای محترم و مسنّ که با دو دانگ صدای گرمش، تهران سالهای ۱۳۳۰ را پر کرده بود و زندهیاد دکتر حسین عمومی میگفت وقتی به اصفهان سفر کرد، از برنامه استاد تاج اصفهانی آنقدر استقبال نشد که از برنامۀ او… ولی ده سال بعد، کسی دیگر او را نمیشناخت و تنها نوار او که چند سال پیش منتشر شد، رواجی و طرفداری نیافت.
۱ نظر