شکل تاریخی غالب در موسیقی ایران از انواع بومی تا شهری براساس رسم خنیاگری است. خنیاگری خود براساس سه عامل اصلی معرفی می شود: نغمه پرداز، ترانه سرا و خواننده تا اواخر عصر قاجار، غالباً یک نفر عهده دار هر سه این عوامل بود و حتی در مواردی ساز دست خود را نیز می ساخت. با ورود تدریجی جامعه ایرانی به فضای تجدد، هر کدام از این سه عامل به طور تخصصی بین افراد مستعد تقسیم شد و سنت خنیاگری با شمایلی نوین تولدی دوباره یافت خنیاگران گذشته رفتند و آهنگسازان، ترانه سرایان و خوانندگان هر کدام جدا جدا ولی همدوش با یکدیگر رسم کهن گذشته را بازآفرینی کردند.
آلبوم «اشک باران» نمونهای از همین تداوم تاریخی هنری است؛ قطعاتی از موسیقی باکلام که با ارکستر نویسی و سازبندی دلخواه استخوانبندی موروثی را با حال و هوای امروزی ارمغان آورده است.
آوازه دکتر جهانشاه برومند آهنگساز و تکنوازِ این آلبوم در جامعه موسیقی شهری، برگرفته از آثار فراوانی است که او را به عنوان نوازنده ای ممتاز در ویولن ایرانی معرفی میکند و شخصیت آهنگسازی ایشان به اندازه نوازندگی شان شناخته نشده است. علت آن را باید در عوامل اجتماعی پیرامون فضای موسیقی و نیز پارهای حقایق تلخ و انکار ناپذیر جستجو کرد.
از جمله فقدان ارکسترهای حرفهای و دائمی، اجبار به سرمایهگذاریهای کلان و بیبرگشت که تداوم فعالیت را عملاً نا ممکن میکند، نزول فاحش سطح فرهنگ و سلیقه همه و همه مانع تولید و شکوفایی و معرفی آثار خلاقه هنرمندانی این چنین هستند و به نظر چاره ناپذیر میرسند آلبوم «اشک باران» در چنین سنگلاخی از دشواری ها و فقدانها ساخته و پرداخته شده است.
به همان صورت که شخصیت نوازندگی دکتر جهانشاه برومند، برآیندی از روش اجرای دو استاد نامی پرویز یاحقی و حبیب الله بدیعی است شخصیت آهنگسازی او را می توان ملهم از آفرینندگان نامداری چون: مهدی خالدی، مجید وفادار، جواد معروفی، مرتضی محجوبی، علی تجویدی، همایون خرم و شماری از دیگر هنرمندان محبوب معاصر دانست که با تکیه بر آموزشهای کلاسیک فضای رمانتیسم ایرانی را آفریده و درخششهای ماندگاری را در حافظه تاریخ موسیقی ایران به جا گذاشته اند.
در این آلبوم به رسم معهود تقدم بر نغمهپردازی و تاخر بر ترانهسازی بود است. این روش کلام را تابع موسیقی میسازد که بیان هنری درست نیز مشروط به همین است و به آهنگساز، امکان پردازشهای ظریف و هنرمندانه را اعطا می کند. در روش معکوس، خواهناخواه موسیقی تابع کلام میشود و نیروی بیان و تاثیر خود را تا حد آشکاری از کف مینهد، کما اینکه ضربیخوانیها و کار عملهای قدیم نیز چنین کیفیتی را دارند. در این قطعات به همان روشی کار شده که نمونه های درخشان آن را در دهههای گذشته میتوان در آثار خالدی، نواب صفا، تجویدی، معینی کرمانشاهی، یاحقی، ترقی، خرم، نگهبان ملاحظه کرد.
قریحه پرورده و ذوق ادبی محمد بازرگانی و در قطعه به یاد مادر سروده پوراندخت (برومند) در ایجاد حس های تازه، با واژگان کهن و دور از کلیشههای همیشگی در ترانه سرایی را نباید از نظر دور داشت. مهارت شناخته شده بابک شهرکی در تنظیم و ضبط با توجه به کل شرایط و امکانات موجود این نغمات دلفریب، همدوش با احاطه و انعطاف کم نظیر صدای مهیار شادروان این آلبوم را حاوی زیبایی هایی ساخته که باید با بیش از دوسه بارشنیدن آنها را دریافت. زیباییهایی نه از نوع یکبار مصرف بلکه از نوع نجیب و آرامش بخش که روان امروز جامعه شنوندگان موسیقی ایرانی بسی بیش از گذشته به آن نیازمند است.
دکتر جهانشاه برومند در اشک باران باغچه ای رنگین از گلهای نوای ایرانی را تدارک کرده و تنوع فضاهای کار او در این زمینه نظر گیر است: بعد از سالها ما سه گاه می شنویم و وزن زیبای والس را که معلوم نیست چرا کنار گذاشته شده و اوزان سنگین و متین و اوورتورهای جذاب و مهمتر از همه نغمههای متمم و مکمل را که بین جملات آوازی قرار دارند و انگار ذات هنر آهنگسازی در موسیقی با کلام ایرانی در همانهاست. درباره هر کدام از این قطعات میتوان به طور مستقل سخن گفت هم درباره الحان و هم درباره اوزان آنها فیالمثل در قطعۀ «هم آواز» فضایی ترکیبی از الحان آذری و وزن حماسی وارانه در گام موسوم به «گامِ وصال» شنیده می شود.
۱ نظر