کسی که موسیقی را حرام میدانسته تا قبل از اینکه وارد این شغل بشود یا اصلا پایه شنیدن موسیقی ندارد، آمده و میخواهد یک سری آدم را برای موسیقی بیاورد که مطابق میل و الگوی ذهنی این آدم، خود سانسوری کنند. برای همین نبرد برای بیشترین حد تولید با حداقل هزینه باعث میشود هرکسی بتواند وارد این کار بشود و وقتی آن تولید انجام شد، همان مدل تکرار میشود. چرا چون آن کار برای برنامهساز بی خطر بوده. سیاستی که از اول بعد از باز شدن فضای موسیقی انجام شد این بود که آمدند و گفتند که موسیقی «خطی باشد» که کسی به آن گیری ندهد و این مسئله باعث شد که موسیقی عقیم شود. بسیاری از موزیسینها مثل آقای کمال طراوتی، از بهترینهای موسیقی کودک بودند که برای همین مسئله از ایران رفتند.»
دستکم گرفته شدن موسیقیکودک
وقتی صحبت از دستکم گرفته شدن موسیقی کودک در ایران را مطرح میکنم او صحبت بسیار جابی را شروع میکند: «متاسفانه همیشه همین بوده. در تمام دنیا اولویت را به نسل آینده میدهند ولی اینجا فقط حرفش را میزنند. شما این را از سیستم آموزشی ما میبینید و مخصوصا در هنرستان موسیقی که باید موسیقی بخوانند، آمدهاند و رشته آهنگسازی را حذف کردهاند. یعنی فقط یک سری نوازنده تربیت میکنند. چون سیاست این است که تو فکر نکنی و تو فقط ابزار فعل باشی و فکر را فرد دیگری بکند. به این صورت قدرت اجرایی و برنامه ریزی و فکر از تو سلب میشود تا تو تبدیل به یک ابزار بشوی. البته کسانی که در هنرستان موسیقی کار میکنند تمام تلاششان را میکنند که این اتفاق نیفتد ولی به یک حدی که میرسی مجبورت میکنند که در آن چهار چوب باشی.»
عموها و خاله ها
دوباره برای رفع خستگی از جایمان بلند شدیم و این بار دهقانیار اتاق تدریس خود را به من نشان میدهد. اتاقی که یک پیانوی آکوستیک در آن هست. کمی خارج از موضوع مصاحبه با هم گپ میزنیم و دوباره سرجایمان بر میگردیم. این بار در مورد مراقبت پدر و مادرها از موسیقیای که کودکان در معرض آن قرار میگیرند از او میپرسم و او میگوید: «دختر من تا روزی که در خانه بود و حتی وقتی در مهد کودک بود، موسیقیهایی که برایش پخش میشد موسیقی درستی بود. روز دومی که کلاس اول رفته بود وقتی از مدرسه به خانه آمد، من دیدم چیزهایی زمزمه میکند که نه من و نه مادرش و نه دور و بریهای ما شنیدهاند.»
۱ نظر