مقدمه
استفاده از انعطافپذیری دست راست برای برطرف کردن ایرادهای دست چپ برای بیشتر نوازندگان سازهای زهی مخصوصاً ویولن و ویولا امری دور از ذهن است. اما طی مقاله پیش رو بطور مختصر درمییابیم که چگونه میتوان با استفاده از دست راست عملکرد دست چپ را اصلاح کرد (زهرا نصیری)
آیا انعطافپذیری مچ دست راست میتواند باعث بهبود اینتوناسیون شود؟
جان کراکنبرگر در تدریس خود ارتباطات جانبی بین کوک بودن صدا و شل کردن مچ دست راست ایجاد کرده است. اگر بگویم انعطافپذیری مچ دست راست نقش مهمی در دستیابی به اینتوناسیون حساس انگشتان دست چپ دارد چه خواهید گفت؟
به نظر میرسد این دو موضوع هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند ولی با این وجود تجربه من به عنوان یک معلم نشان داده است که بر یکدیگر تأثیر میگذارند. اولین آگاهی من درباره ارتباط دست راست و چپ از طریق یک هنرجوی چپ دست ۱۹ ساله به وجود آمد که به من معرفی شده بود. او در گرفتن سیمها بسیار دست و پا چلفتی بود. در نتیجه صدای فالش زیاد داشت. این ممکن است به این دلیل باشد که افراد چپ دست هنگام نوشتن اغلب مچ دست خود را خم میکنند تا ببینند چه مینویسند. این چرخش، مچ دست را سفت میکند و از آنجا که این حرکت از سنین پایین هر روز انجام میشود ممکن است نوعی آسیب باقی بماند که هنگام تلاش افراد چپ دست برای نواختن ویولن هنگامی که مچ باید بیحرکت، انعطافپذیر و صاف باشد، اختلال ایجاد کند. اما چگونه میتوان مچ را هم انعطافپذیر و هم بیحرکت تمرین داد؟
من تمرین دست راست این شاگرد را برای ایجاد انعطاف در مچ بطور بسیار فشرده با استفاده از تمرین شماره ۲۹ قسمت سوم کتاب شوچیک op. 2 و آرپژهایی که فقط با حرکت روی هر چهار سیم نواخته میشدند شروع کردم.
پس از چند هفته کوک او بهتر شد، انگشتان دست چپش انعطافپذیرتر شدند و در نهایت ناشیگری اولیه کاملاً از بین رفت. انعطافپذیری مچ دست چپ چه ارتباطی با کوک خوب دارد؟ اولاً من بین کوک صحیح و کوک حساس تفاوت قائل میشوم. در کوک صحیح، نت بطور دقیق اجرا میشود اما ممکن است نقطهای از سیم را که ارتعاشاتی هماهنگ با خود ساز یا صداهای محیط ایجاد میکند از دست بدهد. اگر بتوانید با این ارتعاشات هماهنگ شوید، صدا بهبود یافته و غنیتر میشود. من این را کوکپذیری حساس مینامم. برای ایجاد این حالت دست چپ باید به اندازهای نرم باشد که نوک انگشتان بطور ناخودآگاه به ارتعاشات برگشتی از سیم بسیار حساس باشند. این بازخورد در نوازنده اندورفین تولید میکند. وقتی بتوانید این حس را به هنرجو انتقال دهید در مسیر درستی قرار گرفتهاید.
انسان میل سیریناپذیری به اندورفین دارد و به دنبال حسهای بیشتری از این نوع خواهد بود. در نتیجه به تدریج کوکپذیری حساس به یک امر خودکار تبدیل میشود.
حساسیت نوک انگشتان دست چپ به نرمی مچ دست چپ وابسته است. استدلال من این است که میتوان نرمی مچ دست چپ را از طریق تمرین دقیق مچ دست راست افزایش داد. نگاهی به نوازندگان گذشته این موضوع را تأیید میکند. ویولنیستهای دوره باروک با آرشههای کوتاه و ویبراتوی کم اما طنینهای صوتی فراوان برای ایجاد صدای دلپذیر مجبور بودند به ارتعاشات هماهنگ تکیه کنند که البته این امر نیازمندکوک بینقص بود. اگر به شیوه آرشهکشی آنها دقت کنیم فعالیت زیادی در مچ دست راست وجود داشت بیشتر از آرشهکشی مدرن فرانسوی. نوازندگان ماهر این دقت را با مچ دست راست بسیار شل و آزاد به دست میآوردند.
دو قرن بعد معلمانی همچون لئوپولد آوئر و اوتاکار شوچیک نیز اهمیت زیادی برای انعطاف پذیری قائل بودند. آنان بدون داشتن دانش علمی آموزش میدادند، اما بر بینش هوش و کنجکاوی خود تکیه میکردند. تصویری در کتاب «نوازندگی ویولن آنطور که من درس میدهم» (violin playing as I teach 1920) نوشته آوئر وجود دارد که بر شل بودن مچ دست راست تاکید دارد. شوچیک نیز در تمرین شماره ۲۹ و ۳۰ قسمت سوم اپوس ۲ توجه ویژهای به بهبود انعطاف پذیری مچ دست راست داشته است.
۱ نظر