صبور و شادمان و یگانه
این خواننده و آهنگساز ۲۰ مهر در ۹۹ سالگی درگذشت. تا همین اواخر «فتوکارلو» در لاله زار جنوبی، در ویترین رو به خیابانش، عکس های جوانی او را در دهه ۱۳۳۰ دست نخورده نگه داشته بود. گویا هنوز هم همانجاست. جوانی دیرپای امین الله رشیدی، خنیاگر ستاینده «زندگی» که در پاییز پرگشود. قریب یک قرن نفس کشید، بیش از ۸۰ سال با شعر کلاسیک فارسی، خوانندگی و نواپردازی در موسیقی ایرانی، نویسندگی، طراحی نقوش قالی و… در پویایی مداومی زندگی کرد. دیر زمانی است که نمادی چشمگیر از امیدواری و آفرینشگری شده است. آنقدر عمر کرد تا به دهمین دهه از سلسله جبال حیات برسد و پیروزی هایش را جشن بگیرد و پاداش آن همه سلوک سالم خود را از دست زمانه و مردمانش دریافت کند. شادمانه و شاکر زیست و ما را بر مرگ او دریغی نیست که به گفته مولانا: «به دام دیو در افتی، دریغ آن باشد…» افسوس بر ماست که هیچ گاه نتوانستیم و نمی توانیم چون او زندگی کنیم.
۲۲ ساله بودم که افتخار آشنایی با ایشان نصیبم شد، به لطف پدرانه استاد تورج نگهبان که پنجاه سال و اندی با او پیوندی برادرانه داشت. پیش از آن با اخوی کوچکش علیمحمدخان ارتباط داشتم که در دهه ۱۳۴۵ – ۱۳۳۵ از یکه تازان نقد موسیقی در مطبوعات بود و ایضا سردبیر مجله موزیک ایران و بعد هم شاغل در هنرستان موسیقی تبریز و… فعالیتهای دیگری که شرح آن بگذار تا وقت دگر… (اخوی دیگرشان امانالله خان را هیچ وقت ندیدم). زود متوجه شدم که جهان فکری و شیوه زندگی و افق دید این دو برادر بسیار متفاوت است.
مجذوب امین الله خان شدم و ارادتم به این مرد هنرمند و آزاده ثابت ماند و تا هستم، پابرجاست. همه ما دوستدارانش، این ارادت آکنده از محبت را مدیون اصالت و ثبات شخصیت گوهرین او هستیم. اگر رابطه خوبی با او داشتیم، به خاطر این بود که «خوبی» از خود او بود. تاسف نداریم که چرا دیگر کسی مثل او نیست. روشن است که دیگر مانند او در این جهان نخواهند و نتوانند بود.
اخیرا با دوست دیرینم دکتر علیرضا امینی از امین الله رشیدی میگفتم و اینکه رهرو صادق راه استاد سیدجواد بدیع زاده است در نواسازی و خوانندگی و سخن سنجی و حسن سلوک از آن انسان هاست که در هر سنی بمیرند باز هم حیف است. نمیدانستیم که در واپسین ساعات اوییم و درباره او سخن میگوییم. استاد امینالله رشیدی تا چندماه پیش که در خدمتشان بودم، هنوز پویایی و شادابی و حضور ذهن و قدرت قلم و امیدواری همیشگی را داشت.
کمی نحیف شده بود ولی نشانی از کهولت نداشت. حسی از رفتن قریبالوقوع را هم به هیچ وجه نشان نمیداد و این در حالی بود که همسر همیشه عاشق و فداکارش مدتها بود که در بستر بیماری میگذراند و همه زحماتشان را دختر وفاکارشان افسانه خانم به دوش میکشید. نمونهای نایاب از خانوادهای اصیل و سرشار از مهر و محبت و فرهنگ و ذوق.
درباره زندگی پربار استاد امین الله رشیدی نکته ناگفتهای باقی نمانده است. چند کتاب، گفتوگوهای مطبوعاتی و تصاویری بسیار و آثار چاپ نشدهای هم به فراوانی باقی گذاشته است. ساختهها و خواندههایش هم که همه در دسترس هستند.
۱ نظر