اپوس (Opus) یک کلمه لاتین می باشد که معنای «کار» را میدهد که معمولا برای کارهای هنری از این کلمه استفاده میشود. جمع اوپوس «اپرا» میشود که در موسیقی خود یک شاخه و سبک محسوب میشود. اما از منظر تاریخی می بینیم در حدود قرن ۱۷ میلادی بسیاری از آهنگسازان همچون بتهوون آثار موسیقیایی خود را بر اساس شماره گذاری بصورت اپوس دسته بندی نموده اند. که به صورت مختصر آنرا به صورت “Op” می نویسند و جمع آن “Opp” می باشد.
اما در حدود قرن ۱۸ بسیاری از ناشران بودند که برای چاپ مجموعه آثار یک آهنگساز بهصورت گروهی آنرا تقسیم بندی مینمودند؛ شماره اپوس که معمولا در دسته های ۳ – ۶ و یا دوازده تایی بود و این تقسیم بندی بیشتر بر حسب تاریخ ساخت اثر توسط آهنگساز بود (و یا در صورت ناشناخته بودن وی هنگام کشف آن آثار)
در نتیجه آثاری که در آن دوره به چاپ نرسیدند، فاقد شماره گذاری بصورت اوپوس بودند که این شماره گذاری برای محققین در زمینه موسیقی بسیار مفید و کار آمد میباشد و راهنمای خوبی برای شناخت آثار موسیقی و زمان ساخت قطعات و غیره میباشد اما این نوع شماره گذاری مشکلاتی را نیز برای خود دارد.
یکی از شایعترین مشکلات وجود قطعاتی معین اما با اختلاف در شماره اپوس ها میباشد که علت این امر این بود: گاهی دو ناشر با هم و یا در مقاطع مختلف آن اثر را به چاپ میرساندند که هر یک بر اساس شیوه کار خود آنها را شماره گذاری مینمودند!
همین امر سر منشا اختلافات بسیاری در میان موسیقی شناسان میباشد. بهعنوان مثال بسیاری از شماره اوپوسهای آثار موزار و باخ به قدری از طرف انتشارات مختلف شماره گذاری شده اند که امروزه این شماره گذاری ها را بی ارزش و فاقد اعتبار میدانند و قادر به شناخت اپوس صحیح بر روی این مجموعه ها نمیتوان شد.
یکی از بهترین مثالهایی که دارای تعدد در شماره گذاری بصورت اپوس میباشد، کوارتت های زهی هایدن است.
همانطور که گفته شد در ابتدا آهنگسازان بودند که خود آثار خود را بر اساس اپوس شماره گذاری مینمودند و یکی از روشهای مورد قبول این بود که در برخی آثار تکی خود شماره اپوس های مجوعه قبلی خود را نیز به این آثار تسری میدادند که این بیشتر در قطعات کوتاه به چشم می آید و در زمانهای بعد ناشران این کار را بهعهده گرفتند اما بهتدریج رابطه میان شماره گذاری اپوس و انتشاراتی ها از بین رفت (البته، تا حدود سال ۱۹۰۰ که باز بسیاری از آهنگسازان خودشان شماره اپوس قطعات را انتخاب مینمودند و مهم نبود تا آنها به مرحله چاپ برسد.)
اما امروزه شماره اپوس ها روش خوبی است برای محققان تا سیر تاریخی قطعات و تحولات مربوط به زندگی آهنگساز پی ببرند هرچند همیشه قابل اعتماد نیستند!
بعنوان مثال بتهوون خود آثارش را با شماره اپوس مربوطه اش انتخاب میکرد و حتی در برخی از آثاری که برای انتشاراتی های مختلف میفرستاد، گاهی اپوس آنرا از قلم میانداخت و بخاطر همین بسیاری از آثارش تا زمان مرگش با عنوان “without an opus number” یا «بدون شماره اپوس» منتشر شد.
اما بعد از سالها بتهون برخی از آثار ابتدایی اش را با شماره اپوس های بالایی منتشر نمود و یا بعد از مرگ او برخی از آثار وی را شماره اپوس گذاری نمودند. این مثال نشان میدهد که نباید اتکا چندانی از نظر سیر تاریخی قطعات بر حسب شماره اپوس داشت.
در آثاری که بعد از مرگ نویسنده شماره اپوس گذاری می شد عنوان “Op. posth” که اختصار “posthumous opus” را مینهادند البته نه در تمامی مواقع. در این زمینه میتوان به آثار فلیکس مندلسون اشاره نمود که بعد از مرگ وی وراث او شماره اپوس های وی را بر آثارش قرار دادند. برای مثال در دوران زندگی و حیات مندلسون سه سمفونی منتشر نمود شماره ۱-۲-۳ با شماره اپوس های ۱۱ – ۵۲ – ۵۶ اما در بین سمفونی های شماره ۱ و ۲ وی دو سمفونی دیگر با نام های “Italian” و “Reformation” را ساخت که از انتشار آن صرفنظر کرد اما بعد از مرگاش، بهعنوان سمفونی ۴ و ۵ و شماره اپوس های ۹۰ و ۱۰۷ به چاپ رسید!
اما در حال حاضر نیز موسیقیدانان معاصر به شماره گذاری بصورت اپوس بر آثارشان علاقه نشان میدهند. بهعنوان مثال آهنگسازانی مانند بلا بارتوک و سزار فرانک در ابتدا قطعات خود را بهصورت اپوس شماره گذاری مینمودند اما بعد از مدت کوتاهی آنرا متوقف کردند. در هر حال اشخاص مانند پل هیندمیت و کارل نیلسن علاقمند به این سیستم بودند و یا آهنگساز بزرگ پروکوفیف که بهنوعی آنرا وظیفه خود میدانست!
یکی از سرگرمی ها و نکات جالب این آهنگساز این بود که وی قبل از این که اثری را خلق کند آنرا شماره گذاری مینمود! و بعد از مرگاش برخی از آثارش بهطور ناقص اپوس گذاری شده بودند و یا اپوس هایی بدون وجود قطعه! و حتی گاهی وی دو شماره اپوس متفاوت بر روی یک کار میگذاشت و آن هنگامی بود که اثری را دوباره بازنگری مینمود مانند: سمفونی شماره ۴ که دارای دارای شماره اپوسهای ۴۷ و ۱۱۲ میباشد و یا سونات پیانو شماره ۵ وی که دارای دو شماره اپوس ۳۸ و ۱۳۵ بود.
بخاطر مشکلانی که استفاده از شماره اپوس برای ساختن قطعات بالاخص آثار آهنگسازان دوره باروک تا کلاسیک وجود دارد، بسیاری از موسیقی شناسان و محققان برای دسته بندی این آثار از روش های دیگری مانند شیوه آهنگسازی در زمان های مختلف و در طی حیات هنری آهنگساز و سایر موارد مشابه استفاده می نمایند.
خیلی مرسی
merc
سلام خیلی توپید
مدتها بود دنبال اصل کلمه و دلیل استفاده از لغت اپوس میگشتم مرسی
واقعا شما عالی کار می کنید
از تمام زحمات شما سپاسگزارم
خیلی عالی بود ار این مقالات بیشتر بزارید
توی روزهایی که آگاهی به یه ژورنال تبدیل شده و منابع بیشتر از اینکه رفرنس علمی داشته باشند به حواشی و جذابیت موضوع می پردازند، به حق میشه گفت که شما گوهر نایابید.
بی نهایت سپاسگزارم