اختلاف سلیقه موضوعی است که درجه زیبایی یک تصنیف را از طرف افراد تعیین می کند. اینکه کدام آهنگ زیباتر است می تواند معرف زیر مجموعه ی عوامل و شرایطی باشد که سلیقه ی فرد را ساخته است. اگر بپذیریم که به عنوان یک اصل آهنگ هایی که از ماندگاری بیشتری برخوردار هستند از لحاظ معدل می توان گفت که زیباتر هستند با یک نگاه و بررسی اجمالی می توانیم به این نکته پی ببریم که این آهنگها تحت تأ ثیر سه عامل می باشند:
یک – مصادف شدن آهنگ با یک رویداد تاریخی مهم
دو – ملودی بسیار زیبا و اجرا شدن آن توسط خواننده ی محبوب مردم
سه – تطابق شعر و موسیقی بطوریکه شعر به وسیله ملودی پردازی مناسب کاملاً بیان گردیده است حتا اگر شعر برای شنوندگان نا آشنا باشد.
br />
در این راستا به چشم می خورد آثاری بسیار
زیبا و ماندگار و تاریخی که مغایرت های
فراوانی با اصول کتاب پیوند شعر و موسیقی
دارند. حال این سوال پیش می آید که اگر این
اصول به زیباتر شدن بیان شعر بوسیله ی
موسیقی منجر می شود پس چرا بعضی از این
ترانه ها با اینکه از این اصول و قواعد تخطی
فراوان دارند باز هم به این اندازه دلنشین
و زیبا هستند ؟!
به طور خلاصه می توان به چند عامل اشاره
نمود :
یک همزمان شدن تولد یک تصنیف با یک واقعه
ی تاریخی چه عمد و چه غیر عمد. طبیعی است
شنیدن اینگونه تصانیف بیشتر از آنکه توجه
شنونده را به مقوله درستی یا نادرستی
پیوند کلام و موسیقی منعطف سازد بیشتر یاد و
خاطره ی آن رویداد تاریخی به اذهان رجوع
می کند که در این گونه موارد شعر از لحاظ
محتوا و مفهوم بسیار مرتبط به آن واقعه ی
تاریخی است.
دوم داشتن خاطرات شخصی یا گروهی با یک
تصنیف خاص است که در این مورد تصنیف صرفاً
تداعی کننده ی گذشته ی آن فرد یا افراد می
باشد که البته دور از ذهن نیست که آن
تصنیف از هر نظر مقبول افتاده است.
سوم می تواند زیبایی فوق العاده ی ملودی
باشد که شعر را تحت تأثیر قرار می دهد که
حتا اهل موسیقی نیز کمتر متوجه عدم رعایت
پیوند کلام و موسیقی می شوند و البته که
مایلند تصنیف را همانگونه که هست بشنوند و
عیبهای آن را ترجیحاً به خاطر شیرینی
ملودی نادیده می گیرند.
چهارم علاقه ی مردم به یک خواننده یا
آهنگساز است که اغلب باعث می شود شنوندگان
کمترین توجه و وسواس را در این مقوله خرج
کنند و با این پیش فرض که هر چه تصنیف ساز
ساخته یا خواننده، خوانده است به طور قطع
زیباست، گوش خود را به آن می سپارند!
پنجم علاقه مردم به شعری خاص است که این نیز به خاطرات آنها هم ممکن است متصل
باشد که البته در این موارد گوشها بیشتر شعر
را می شنوند تا موسیقی را. در این موارد
غالباً موسیقی کاملاً مطابق با ذائقه
شنوندگان آن می باشد چرا که عاشق آن شعر
بخصوص هستند و احتمالاً هر ملودی دیگری نیز
روی آن شعر بود آنها باز هم بینهایت آن را
دوست می داشتند.
ششم عادت کردن گوشها به آهنگهایی که در
قبل بارها و بارها شنیده اند و شعر و
موسیقی به طوری در اذهان شکل گرفته است که
شنیدن جدای هر کدام از آنها (شعر و ملودی)
تعریف نشده می نمایاند.
ناگفته نماند که بسیاری از ملودی
پردازان قوی ابتدا ملودی خود را می ساختند سپس
از یک ترانه سرا برای سرودن شعر بر روی
آهنگ هایشان کمک می گرفتند (همانطوری که این
روش به عنوان یکی از شیوه های تصنیف سازی
در کتاب پیوند شعر و موسیقی ذکر شده است).
بنابراین در این گونه موارد چگونگی تلفیق
شعر و موسیقی بستگی به مهارت شاعر و درک
او از موسیقی داشته و دارد.
hosseine dehlavi