در این دوره هرکس که دین خود را عوض می کرد و به اسلام مشرف می شد ناچار بود اسم خود را نیز عوض کند و اسمی را برگزیند که در دین اسلام عرف باشد. این همان نکته ای است که بسیاری از آن غافلند و فکر می کنند که تمام موسیقیدانان و محققان که نام آنها عربی است در اصل عرب بوده اند. برای همین در بسیاری مواقع دانشمندان بزرگ سرزمین ما را به اشتباه عرب می خوانند. هرچند در برخی موارد بر اساس کینه ورزی با ایرانیان و به طور تعمدی از این تغییر نام سواستفاده می کنند و برچسب هویت عرب را به دانشمندان و مورخان و موسیقیدانان ما می زنند و حتی فارابی، ابن سینا، زکریای رازی و… را عرب می دانند. البته این تغییر نام دلیل دیگری نیز داشته است و آن بدست آوردن محل اقامتی امن بوده است چون جان و مال غیر عرب در بین عربها حفظ بود بسیاری از بازرگانان پس از مراجعت به سرزمین اعراب نام و یا پسوندی مختص عربها را انتخاب می کردند.
خلفای راشدین
از این دوره تا اوایل حکومت عباسیان را به علت خفقان دوره ی سکوت می
دانند. در این دوره به علت تقابل شدید مذهب و موسیقی، موسیقی به شدت تحریم
و حرام اعلام شد.
“ایرانیان میهن پرست برای بیداری هموطنان و آمادگی برای مبارزه مقابل فجایع
عربها متوسل به هنر خنیاگری می شدند و ضمن آواز و رقص که با حرکات و
تجسم حالات، احساسات مختلف بشری را نمودار می ساخته، تخم نفرت و کینه ی
عربها را در دل ایرانیان می پروراندند چون پادشاهان اسلامی و مسلمانان
متعصب به این موضوع پی می برند خنیاگری را بر ضد منافع خود تشخیص داده
و تحت عنوان غنا آن را حرام اعلام می کردند”
در این دوره تحولی در پیشرفت موسیقی صورت نگرفت و خلفا به شدت با
موسیقی و موسیقیدانان مخالفت کردند.
“دو دختر خواننده به نامهای ثبجه الحضرمیّه و هند بنت یامین به این ترتیب
مورد مجازات قرار گرفتند که دستهایشان را بریدند و دندانهایشان را کشیدند که
نه بخوانند و نه بنوازند. این دو در سال ۶۳۳ میلادی توسط المهاجر هنگام فتح
یمن مورد قصاص قرار گرفتند و ابوبکر نیز آن را تایید کرده است. با این حال
مجازات دختران صرفا به خاطر موسیقی ایشان نبوده است بلکه بیشتر به این
خاطر بوده که اینان با ساز (مزمار) و آواز مسلمانان را هجو کرده و مورد
استهزاء قرار داده بودند” (۱)
عصر امویان
در این دوره تحریم و خفقان وحشتناکی که در دوره ی خلفای راشدین بر موسیقی
حکمفرما بود کم رنگ تر شد. خلفا تلاش بسیاری می کردند که موسیقی درباری
دوره ی ساسانی را احیاء کنند و در دربارهای خود از آن لذت ببرند. البته در این دوره ارتباط خلفای اموی با ایران و روم (بیزانس) موجب
توسعه و پیشرفت هنر و موسیقی گردید اما بیشترین لطمه ی تحریم موسیقی بر
مردم تحمیل شد چرا که در دوره ی خلفای راشدین افکار و ذهنیت مردم به موسیقی بسیار منفی شد و این ذهنیت در خاطر مردم باقی ماند. موسیقی در بین مردم ناپسند شد اما در دربار به فعالیت خود ادامه می داد و این لطمه ای جبران
ناپذیر بود بر فرهنگ عامه مردم، زیرا خاستگاه هنر و موسیقی در بستر جامعه و
در دل مردم است نه در کاخهای اشرافی.
“در زمان یزید ابن معاویه غنا در مکه و مدینه رواج یافت و لوازم لهو و لعب به
کار رفت و مرم آشکارا شراب خوارگی کردند.(۲)”
پی نوشت
۱- بنیاد نمایش در ایران، دکتر ابوالقاسم جنتی عطایی، ص۲۸
۲- تاریخ طبری جلد اول
۱ نظر