باغلاما سازی زه صدا و از خانواده ی لوت های دسته بلند است، نزدیکترین هم خانواده های این ساز “قپوز” و “چگور” سازهای مورد استفاده ی عاشیق – اوزان های اقوام ترک است. در مقاله زیر با خانواده ی ساز “باغلاما” و تغییر و تحولات آن در قرن بیستم به طور مختصر آشنا خواهیم شد.
باغلاما در قرن بیستم، حالتی بین تکامل و استانداردسازی*
نوشته: هانس دِزو (محقق موسیقی اهل هلند) – ترجمه: هادی سپهری
توضیح مهم: نوشته های درون […] از مترجم است. همچنین کلمه «ساز» هرگاه درون گیومه آمده است به معنیِ «سازِ» عاشیقی است، عنوانی که برای آلت موسیقیای که توسط عاشیق ها نواخته می شود عمومیت دارد و هر گاه خارج از گیومه آمده به معنی عمومی آلتی از آلاتِ موسیقی است.
اشاره
اعلام و ایجاد جمهوری در ترکیه، سال ۱۹۲۳ م.، بر موسیقی مردمی در آناتولی تأثیرات فراوانی داشت. در کنار و موازی با موسیقی کلاسیک ترکی (صانات موسیقی) نظریه پردازی برای موسیقی مردمی ترکیه آغاز شد و با الهام از آلت موسیقیِ مهم موسیقی کلاسیک ترکی یعنی «تنبور بزرگ» به «ساز» [عنوانی که بین عاشیقها در کل ترکیه برای نامیدنِ انواع باغلاما به کار میرفت و میرود] پرده هایی افزوده شد. همگام با صنعت موسیقی مردم پسندِ دورانِ مدرن و خواست جامعه ترکیه به همراه موافقت و تمایل خود موسیقیدانانْ ایجاد تغییرات، در ساز باغلاما، در دهه ۱۹۶۰ م. سرعت گرفت.
در این دوره موسیقیدانانِ تحصیلکرده و با قدرت نوازندگی بیشتر از قبل انتظارشان از ساز باغلاما، رنگ صوتی، گستره صوتی، تعداد و جایِ پرده ها، جنس و تعداد سیمها متفاوت و متنوع تر شد. به طور خلاصه هر آنچه باعث اجرایی قدرتمندتر بر صحنه می شد را طلب می کردند. این خواسته ها در دهه ی هشتاد م. در مورد خانواده باغلاما به نتیجه رسید و باغلامای امروزی پدیدار شد. اهمیت و اعتبارِ باغلامای امروزی مدیون موسیقیدانانی همچون «عارف ساق» و «موسی اَر اوغلو» است که با اجراهای سُلو در کنسرتهای فراوان داخل ترکیه و کنسرتهای بین المللی به شناساندن آن پرداختند.
تاریخچه
باغلامایی که به صورت سنتی ساخته می شده است از نظر ریخت شناسی به طور واضحی متعلق بودن آن را به خانواده ی «ساز»ِ عاشیقی نشان می دهد. این خانواده سازی به احتمال قوی ریشه در آسیای میانه و تنبور خراسانی دارد که در طی قرون تغییرات اندکی را شاهد بوده است.
از آنچه در نوشته های پارسی درباره ی دوتار قبل از اسلام درک می شود، دوتار توسط جاده ابریشم به مناطق مختلف آورده شده است و با تأثیر گرفتن از فرهنگهای مختلف به سه تار و یا چند تار مبدل شد؛ مانند ساز عاشیقی در آناتولی که به انواع باغلاما تبدیل شد. به طور واضح و قطعی مشخص نیست اصطلاحِ «باغلاما» به چه دلیل به این ساز اطلاق شد. شاید به خاطر بستن پرده ها بر روی دسته ی ساز، از فعل «باغلانماک» به معنی بستن، گرفته شده باشد.
در نیمه دوم قرن هجدهم م. سازِ باغلاما در برخی کتابهای اروپایی ها معرفی شده است. از جمله در کتاب «تاریخ عمومی، انتقادی و زبانشناختیِ موسیقی» (۱۷۶۷ م.) از شارل آنری دو بِلَنویل، سفرنامه ای با عنوان «گزارش سفر به کشورهای عربی و همجوار» (۱۸۷۸- ۱۸۷۴) از کارستن نیبور، «مقاله درباره ی موسیقی قدیم و مدرن» (۱۷۸۰) از ژان بنژمن دو لَبرُد و همچنین گیوم آندره ویّوتو در کتابِ «توصیف تاریخی، تکنیکی و ادبی آلات موسیقی شرقی» تصاویر و توصیفاتی از این ساز دیده می شود. در تصویر بالاـ چپ سازِ «باغلاما» و «بوزوک» از کتابِ «مقاله درباره ی موسیقی قدیم و مدرن» (۱۷۸۰) نوشته ی ژان بنژمن دو لَبرُد دیده می شود.
* این مقاله ترجمه ای است از:
۲۰۱۱ Evrim ve Standardizasyon Arasında Bağlama Ailesi«, İn Türkiye’de Müzik Kültürü, ed. I.oğuz Elbaş, Ankara: Atatürk kültür merkezi.
با سپاس از سپیده شایان راد برای کمک در ترجمه چند جمله که به زبان فرانسه بود.
۱ نظر