این شاخه از گونه موسیقی رپ به همان سرعتی که در اوایل دهه ۸۰ میلادی شکل گرفت در اواخر همین دهه و به همان سرعت نیز در جوامع غربی به دلیل زبان هتاکانه و مفاهیم غیراخلاقی و غیرخانوادگی اش به سرعت منکوب شد و حالتی منزوی به خود گرفت تا جایی که همه ویژگی های محتوایی رپ گانگستری مانند خشونت و مواد مخدر، توسط برخی خوانندگان و گروه های ترانه ساز رپ که از اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی ظهور کردند، زیر سؤال رفت؛ تا جایی که ژانر جدیدی به نام «رپ مسیحی»، «انجیلی» یا «مقدس» توسط این منتقدان ایجاد شد.
آیا رپ موسیقی است؟
اگر شاخص های اصلی هر قطعه موسیقی را طبق عادت، ملودی، هارمونی و ریتم در نظر بگیریم، باید بسیار ملاحظه کار – به سمت رپ – باشیم که آنرا را نوعی از موسیقی بنامیم. چرا که به غیر از مشخصه ریتمیک، رپ در ارائه ملودی و خصوصآ هارمونی نقطه ضعف های بسیاری دارد.
موضوع هارمونی را کنار بگذارید چرا که این شاخص در رپ فرسنگاها از آنچه ما آنرا هارمونی می نامیم بدور است. بیایید خیلی ساده یکی از نغمه های محلی یا آشنای قدیمی ایرانی را زمزمه کنید و آنرا با یک قطعه رپ بدون موسیقی مقایسه کنید. به وضوح به تفاوت بسیار زیادی میان ملودی های آنها پی خواهید برد، ملودی رپ فراز و نشیب ندار، در طول اجرا فراز (کلایمکس ) خاصی در آن مشاهده نمی شود، معمولآ حول و حوش خط صاف با حاشیه کوتاه حرکت می کند و… ، می بینید که حتی در زمینه ارائه ملودی، رپ نمی تواند مصادق تعاریف جاری ما از ملودی در موسیقی باشد. بنابراین بنظر می رسد اگر بخواهیم رپ را در زمره انواع سبکهای موسیقی قلمداد کنیم باید بسیار سخاوتمندانه به تحلیل شاخص های موسیقی در رپ بپردازیم و یا اصلآ نسبت به تعریف مجدد شاخصهای ملودی و هارمونی به گونه ای که رپ در آن بگنجد، اقدام کنیم.
ابعاد اجتماعی
موسیقی رپ، همان گونه که در خاستگاهش ایجاد شده، با مفاهیم اجتماعی گره ی سخت خوردهاست. این آمیختگی گاهی ایجاب میکند که گروهها برای بیان زشتیها و تیرگیهای جامعه از کلمات رکیک و خیابانی استفاده کنند.
گسترش سبک رپ در آمریکا علاوه بر اینکه با اعتراضات عدالت طلبانه سیاهان علیه نژادپرستی سیستماتیک همراه بود، دست کم همزمان است با دو جنبش فکری و اجتماعی در جهان توسعه یافته که به اختصار به آن دو اشاره می کنیم.
جنبش فکری پست مدرنیسم: این مکتب شامل همه نظریه پردازانی است که به نوعی با قواعد خشک مدرنیسم در تعریف خاص از عقل، توسعه، خیر اخلاقی، سیر تاریخ، ساختار اجتماعی، سبک زندگی و مانند آن مخالف هستند و معتقدند این تعاریف، بیطرفانه و علمی نیست. برای مثال در تعریف مدرن از سیر تاریخ بشر، همه تحولات گذشته در یک سیر خطی تصور می شود که اوج تکامل آن در جوامع توسعه یافته غربی قابل مشاهده است و بهترین سبک زندگی، همان سبک زندگی سفیدپوستان مرفه چند کشور معدود اروپایی و آمریکایی دانسته میشود. جالب اینکه یکی از ریشه های اصلی پست مدرنیسم، مخالفت با نگاه رشته های مدرن مردم شناسی و قوم شناسی به اقوام آفریقایی و آسیایی است.
پست مدرن ها معتقد بوده و هستند که مردم شناسی مدرن، گویی تفاوتی میان پژوهش در یک گروه از انسان های آفریقایی با گله ای از حیوانات وحشی در جنگل های آفریقا قائل نیست.
۱ نظر