قسمت اول
در گفتمان موسیقی ایرانی چنین شایع شده است که آهنگ های موسوم به «شیش هشت» از نظر وزن شناسی، «دو ضربی ترکیبی» هستند. چرا که این آهنگ ها را می توان با دو پا زدن اجرا کرد و در هر ضرب، سه چنگ یا یک سیاه نقطه دار جا دارند و نوشته من در کتاب «موسیقی ایرانی» شناسی، مبنی براینکه این آهنگ ها شش ضربی هستند، یک «اشتباه فاحش» (۱) است.
مبنای این «دانش» را باید در تدریسِ موسیقی در هنرستان های ملی و عالی موسیقی و متن هایی که استادانشان نوشته و تدریس کرده اند، جستجو کرد.
در این متن ها، میزان ۸/۶، یک میزان ترکیبی از دو تا ۸/۳ است و چون دو عنصر ترکیب کننده، هم وزن یا هم اندازه – یعنی یک سیاه نقطه دار مساوی با سه چنگ، (یا سه سیاه = سفید نقطه دار) هستند و دو تاکید دارند، میزان «دوضربی ترکیبی» شناسایی شده است که احتمالاً ترجمه نه چندان دقیقِ “Compound duple time” فرنگی است.
در نوشته استاد پورتراب که باید او را پدر تئوری نویسی موسیقی در ایران دانست (۲)، در وهله نخست یک عدم اطمینان از «دوضربی» بودن ۸/۶ دیده می شود. چراکه آن را «میزان دوتایی ترکیبی (دوضربی ترکیبی)» نامیده است. یعنی برای واژه فرنگی «time» اول واژه «تا» و بعد در پرانتز واژه «ضرب» در نظر گرفته شده است. اما در ادامه در جدولی «میزان های ترکیبی» نشان داده شده اند، و واژه بی معنی «تا» کنار گذاشته شده است:
می بینیم که ۸/۳ و ۴/۳ که قبلاً میزان های ساده سه ضربی بودند اینجا «یک ضربی ترکیبی!» شده اند. (ص ۳۰-۳۱)
به عبارت دیگر در وهله نخست با یک مشکل نام گذاری روبرو هستیم، چرا که واژه «ضرب» در تئوری پردازی استاد پوتراب و دیگر استادان، برای مفهوم و واژه «beat» فرنگی هم مورد استفاده است. استفاده از یک واژه برای دو مفهوم در یک متن علمی جایز نیست و نشان دهنده گفتمان عامیانه است. مشکلات تئوری نویسی ایرانی دو علت اساسی دارد. یکی اینکه از راه ترجمه های نه چندان درستِ متن های فرنگی، مربوط به موسیقی کلاسیک اروپایی (دوران هایدن، موتسارت تا بتهوون)، ساخته شده اند و در این دوران از وزن های ساده استفاده می شد و میزان های ۸/۶ همه از ترکیب ۳+۳ بودند. (نک سمفونی شماره ۹ یا کنسرتو ویولون بتهوون)
دیگر اینکه، از ترجمه های فارسی چنین پیدا است که متن های فرنگی مورد استفاده، متن های مربوط به تدریس در مرحله ابتدایی موسیقی بوده اند، چرا که تدریس موسیقی مراحل دارد؛ البته از مرحله ابتدایی شروع می شود و هنرجویان در ابتدا با وزن ها و ملودی های ساده و آسان شروع می کنند.
پی نوشت
۱-فاحش یعنی بیش از اندازه غلط و زشت و جسور و گستاخ (لغت نامه دهخدا) «فحشا» و «فحش» هم از مشتقاتش است. یکی از دوستان فیسبوکی در فصلنامه ماهور، ضمن یک مقاله درباره وزن و ریتم، از بنده هم یاد و چنین لطفی کرده اند.
۲- کتاب «تئوری موسیقی» نوشته «استاد دانشکده موسیقی ملی و هنرستان عالی موسیقی مصطفی کمال پورتراب». کتابی که من در دست دارم، چاپ بیست و هفتم است با تاریخ بهار ۱۳۸۳ و مطابق است با ویرایش دوم چاپ ۱۳۶۸ و چنین پیدا است که یک کتاب درسی است که به چندین نسل از همه هنرجویان (ملی و عالی) تدریس شده است.
۱ نظر