آوردن موسیقی کلاسیک به حوزهی عمومی:
بهاستقبال «ماراتن پیانو» در پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران
درست یکروز پیش از پریشانی حملات چهارشنبه، در لابهلای گرما و خشکی فضای اداری دانشگاه، گروه موسیقی دانشگاه تهران رویدادی را سامان داد که بیشک خجسته بود. «ماراتن پیانو» عنوان برنامهای بود که در لابی دانشکدهی هنرهای نمایشی و موسیقی دانشگاه تهران و یکی از کارگاههای گروه موسیقی برگزار شد و طیّ آن، بیش از پنجساعت انواع و اقسام قطعات از رپرتوار موسیقی کلاسیک غربی توسط نوازندگان گوناگون –عموماً دانشجویان- اجرا شد. تنها وجه اشتراک این قطعات این بود که در آنها ساز پیانو نقشی را برعهده گرفته بود. این رپرتوار از حیث فرم، سبک و نیز دورهای که قطعات به آن تعلق داشتند بسیار متنوع بود و قطعاتی از آهنگسازانی چون باخ، شوبرت، استامیتز، گریگ، راخمانینف، موتسارت، بورن، پروکفیف، هیندمیت، برامس، کورت وِیل، پولنک و سن سانس در آن اجرا شد.
فارغ از اینکه کیفیت این اجراها چگونه بودند (۱) که بیشک اکثرشان در مقیاس اجرایی دانشگاهی کیفیتی مطلوب داشتند، نحوهی برگزاری این رویداد بهزعم من بسیار قابلتوجّه بود. (۲) برای آنکه چرایی این اهمیت را بگشایم، لازم است توضیحی کوتاه ارائه کنم.
در قیاس با سایر دانشکدههای هنری ایران، امتیاز پردیس هنرهای زیبا آن است که بهصورت متمرکز، مجموعهای از رشتههایی که بهنوعی با «هنر» مرتبطند را گرد هم آورده است. علیرغم گسترش بسیار زیاد رشتهها و دانشجویان این «پردیس» (Campus) طیّ عمر چندین دههای خویش، این تمرکز کمابیش همچنان حفظ شده است. گرایشهای مختلف رشتههای معماری، شهرسازی، گرافیک، نقاشی، عکاسی، تئاتر، سینما، مرمت و پژوهش هنر در این فضا جمع شدهاند.
دانشجویان این رشتهها مدام در معرض دیدن و شنیدن آثار یکدیگر قرار دارند و گروههای دوستی بینارشتهای این دانشکده به این همافزایی یاری رسانده است. «کُلُناد» پردیس مانند ستون فقراتی است که تمام دانشکدهها و رشتهها را به یکدیگر متصل میکند و حیاطهای نیمهمحصوری که به این راهروی ستوندار نیمهباز طویل چسبیدهاند، لابهلای دانشکده فضاهایی را فراهم میکنند که در آن مناسباتی اجتماعی میان دانشجویان شکل میگیرد و این خود باعث شده که بهترین تجربهی بسیاری از دانشجویان «هنرهای زیبا» از این فضای دیرین، نه درس و مشق و کلاس و استاد، که همین فضای عمومی باشد.
در این فضای عمومی، مجسمههای دانشجویان مجسمهسازی، عکسها، نقاشیها و آثار گرافیک دانشجویان دانشکدهی هنرهای تجسمی، اجراهای روباز گروه نمایش، و تجربیات و ماکتهای دانشجویان معماری همواره پیش چشم سایر دانشجویان است؛ امّا نقش موسیقی در این فضای عمومی چه بوده است؟
پی نوشت
۱-
که البته در حیطهی دانش من نیست.
۲-
هرچند من دانشجوی موسیقی نیستم و از اتفاقات گروه موسیقی کاملاً بیخبرم و بنابراین ممکن است قضاوتم اشتباه باشد، امّا بهنظر میرسد که نقش دکتر آذین موحد را در برپایی چنین برنامههایی بههیچوجه نباید دستکم گرفت. او چون استادی دلسوز، با دقت تمام به تکتک اجراها گوش میسپرد، پس از هر اجرا با نوازندگان صحبت میکرد، نسبت به تمام جزییات برگزاری برنامه حساسیتی مثالزدنی بهخرج میداد و یکدم از جنبوجوش بازنمیایستاد.
۱ نظر