تاجایی که اطلاع دارم در سالهای اخیر اجراهای مختلف مرتبط با گروه موسیقی، از اجراهای پایاننامهها گرفته تا جشنوارههای مختلف موسیقایی گروه موسیقی در فضاهایی چون تالار شهید آوینی یا کلاسهای دانشکدهی هنرهای نمایشی و موسیقی برگزار شدهاند. حائلی که مابین فضای این سالن و کلاسها با فضای بیرون –فضایی که متعلق به همه است- وجود دارد، گویی این دو فضای سرپوشیده را تبدیل به فضایی منفک و «تخصصی» کرده است که انگار اگر کسی بخواهد به آن فضا برود و آنچه میگذرد را درک کند، لاجرم باید اهلیتی تخصصی با موسیقی داشته باشد. (۳)
گفتوگوها، نظرها، نقدها و از همه مهمتر اثر شنیداری این اجراها در اکثر قریببهاتفاق موارد محدود به دانشجویان گرایشهای مختلف گروه موسیقی بوده است. گپوگفت با دانشجویان –مثلاً- رشتهی معماری نشان میدهد که دنیای موسیقایی آنها چقدر از جهان موسیقایی دانشجویان گروه موسیقی و آنچه آنها بدان میپردازند دور است؛ فاصلهای که بهنظر میرسد میان فعالیتها و سلایق سینمایی، تئاتری و گرافیکی دانشجویان این رشتهها با همدیگر کمتر وجود دارد.
آنچه که در روز سهشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶ افتاد در صورتی که تکرار شود، ضمن اینکه طبعاً میتواند مانند هر تجربهی اجرایی دیگری برای خود نوازندگان و دانشجویان گروه موسیقی مفید و سازنده باشد، میتواند از چند جنبه به آشنایی بیشتر غیرمتخصصها، بهویژه آنهایی که درگیر سایر رشتههای هنری هستند، با موسیقی هنری شود. (۴)
اوّل آنکه آداب حضور در این فضا با رسمیت اجراهای دربستهی کلاسیک متفاوت است. این آداب متفاوت را میشد بهراحتی در همین اجرا هم مشاهده کرد: لازم نبود مخاطبان منتظر بمانند تا قطعهای تمام شود و بعد به شنیدن آن بنشینند. عدهای نشسته، عدهای ایستاده، عدهای روی زمین و حتّی عدهای جلوی درِ دانشکده به این موسیقی گوش میدادند. لباس نوازندگان نیز با لباس اجراهای دیگر کلاسیک تفاوت داشت و خبری از لباسهای یکدست رسمی نبود و اکثر قریببهاتفاق نوازندگان با لباسهای عادی (Casual) به اجرا میپرداختند. این تفاوت آدابْ سنگینی تشریفات اجرای کلاسیک را میشکست و باعث همدلی بیشتر شنوندگان غیرمتخصص با نوازندگان میشد. با اینحال،این تفاوت باعث نشده بود که بسیاری از رفتارهای آزاردهندهای که در بسیاری از کنسرتها بهچشم میخورند مانند صحبت کردن، واکنشهای هیجانی میان اجرا یا حتّی تشویق میان موومانهادر این اجرا تکرار شود. جالب آنکه در اجرای یکی از قطعات، هنگامی که بخشی از مخاطبان بهاشتباه میان دو موومان به تشویق پرداختند، بلافاصله اشتباه خویش را دریافتند و گویی با اصول شنیدن آثار کلاسیک نیز آشناتر شدند.
پی نوشت
۳- این بدینمعنا نیست که این اجراها محدود به دانشجویان موسیقی است یا اینکه دانشجویان رشتههای دیگر در این اجراها حاضر نمیشوند؛ بلکه بازگویی تلقی و احساس عمومی سایر دانشجویان است.
۴- این گزارش برمبنای تجربیات و مشاهدات شخصی من چه در زمان برگزاری این برنامهی خاص و چه در زمان تحصیل نوشته شده است و بنابراین ممکن است در تفاوت یا حتّی تضاد با مشاهدات شخصی دیگران باشد.
۱ نظر