«بررسی ساختار دستگاه شور در ردیف میرزاعبدالله»؛ با تأکید بر ماهیت مدال و چیدمان واحدهای دروندستگاهی
هر دستگاه، مجموعهی عده ای آواز و نغمه و گوشه است در کمال پریشانی و در عین حال شامل مدل های ممتاز و موضوعات مطبوع.
مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه)، مجمع الادوار
۱- مقدمه
دستگاه/آوازها در موسیقی کلاسیک ایران به طور کلی از الگویی یکسان پیروی میکنند و میتوان تصور کرد که این الگو خاستگاه شکلگیری دستگاهها نیز بوده و نشانگر منطق حاکم بر تدوین ردیف باشد. الگوی مورد نظر، به بیانی ساده، همان ردیفشدن مدهایی مرتبط با هم و درپی همآمدن آنها در قالب یک مجموعه به نام دستگاه است. به نحوی که روند چرخهوار مدها از مد مبنای هر دستگاه شروع و پس از سلسلهای از مدگردیها سرانجام به همان مد نخستین یا مبنا باز میگردد (اسعدی، ۱۳۸۲: ۴۷). برای نمونه میتوان به اجمال روند سیکلیک مدگردیهای دستگاه ماهور را اینگونه بیان کرد: درآمد ماهور مد مبنای دستگاه یا همان مد ماهور را معرفی میکند. مدهایی همچون داد، دلکش، خاوران، فیلی، حصار، شکسته، عراق و راک (با شاهدها و اشلهای صوتی متفاوت) یک به یک ارائه میشوند و هر کدام، در پایان، با الگوهای فرودی ترجیعبندگونه به منطقهی مُدال مبنا یا همان مد ماهور باز میگردند.
این زیربنای مُدال، در بیشتر روایتهای ردیف، تقریباً در تمامی موارد، ثابت و همسان است. (همان: ۲۵) (تأکید از من است). از سویی میتوان این چرخه را چنانکه در بسیاری موارد دیده میشود از لحاظ منطقی، پیشرونده دانست به طوری که در آن، مراکز ثقل به تدریج و به ترتیب شروع به بالا رفتن میکنند. اگر چنین تصوری صحیح باشد، دستگاه شور نیز از این قاعده مستثنی نیست و همین روند را در خود دارد اما به زعم نگارنده این ساختار، در ردیفهای آوازی این دستگاه مشهود است، اما پراکندگی و از هم گسیختگی آن در ردیفهای سازی به جامانده، تشخیص روند مدگردی ها را اندکی دشوار کرده است. از مهمترین عواملی که در این پراکندگی دخیلاند میتوان به دو عامل اصلی زیر اشاره کرد:
۱- تفکیک بالادسته و پاییندسته در ردیفهای سازی دستگاه شور؛
۲- درهم آمیختگی فواصل مد مبنا با مد انتقالی، بهویژه در گوشههای آغازین دستگاه شور
در اینجا صحبت از آن نیست که دستگاه شور با دیگر دستگاه/آوازها به لحاظ منطق دستگاهی متفاوت است بلکه با اذعان به اینکه این دستگاه نیز دقیقاً از منطق کلی حاکم بر ردیف تبعیت میکند این گزاره بسط داده خواهد شد که به دلایل نامعلومی تفاوتهایی بین ردیف سازی و آوازی این دستگاه (به لحاظ منطق فرمال و محتوای مدال) وجود دارد که علاوه بر دستگاه شور در برخی دیگر از دستگاهها نیز کمابیش قابل ردیابیاند.
به این معنی که در دستگاههای دیگر نیز گاه به لحاظ اسامی گوشهها و همچنین نقش نغمات در مدها تفاوتهایی وجود دارد اما به نظر میرسد تفاوتها در دستگاه شور چشمگیرتر و ساختاریتر هستند. بنابراین ضروری است تأکید شود که منظور ما از پرداختن به دستگاه شور به آن معنا نیست که در تمامی دستگاهها، این منطق تئوریکِ چینش گوشهها، که از آن سخن گفتیم، همواره و دقیقاً حاکم است مگر در دستگاه شور. انتخاب ما فقط برای پرداختن به یک بحث موردی صورت گرفته است.
۱ نظر