جنبه مهم دیگری که شاید موسیقی کلاسیک برای نوازندهها خیلی جالب بوده و خیلی به آن پرداختند این بوده که نوع برخورد با قطعات کلاسیک توسط هارمونیکا میتواند خیلی منحصر بهفرد و خاص باشد و می شود از تواناییهای این ساز در انواع صدادهیها یا افکتهای مخصوصی که این ساز میتواند تولید می کند بهره برد. این تکنیک ها منجر به اجراهای متفاوتی از همان قطعات کلاسیک می شود. ما در هارمونیکا دو مکتب اصلی داریم که گرایش آنها به سمت کلاسیک بوده است. مثلا در آمریکا میتوانیم مکتب لری ادلر و برادرش و یا جانی پوله و تامی رایل و خیلی کسانی دیگر که میتوان نام برد… آنها موزیک کلاسیک را از فیلتر هارمونیکا عبور میدادند و اجرا میکردند.
مثلا ممکن است از این نوازندههایی که من نام بردم باخ بشنویم ولی هیچ وقت صدای استایل باروکی یا صدای مختص باخ را نشنویم. این مکتب خیلی پرافکت و پر زینت است و تکیه خیلی زیادی به صداسازیهای مخصوص هارمونیکا دارد که این صداسازیها از طریق مختلفی انجام میدهند. مکتب دوم که خیلی اروپاییتر است شامل یکسری نوازنده است مثل: ماریا ولفسبرگر یا ویلی برگر یا جان سباستین یا فرانتس اشمل و خیلیهای دیگر که اینها برعکس، تکیهشان خیلی زیاد روی استایل و تعابیر مخصوص کلاسیک را در نوازندگی شان قطعا میبینند.
اینجا دقیقا برعکس اگر باخ میشنوید دقیقا باید صدای باخ را بدهد نه چیزی بیشتر. خیلی از این زنیتهایی که ما به صورت طبیعی دائم استفاده میکنیم در این استایلی که آنها ساز میزنند اصلا ممنوع به حساب نمیآید. امروز هم نوازندهای اگر دارد ساز میزند (که من هم خودم را جزو این گروه قرار میدهم) دیگر مکتبی اضافه نکردیم به هارمونیکا یا اضافه نشده است. در واقع نوازندههای امروزی از هر کدام از این مکتبها چیزی به دلخواه و سلیقه شخصیشان برمیدارند و جزیی از نوازندگی خودشان میکنند حتی ممکن است از کسانی دیگر هم بردارند. مثلا تی ال مکس که ما به عنوان بنیانگذار جز نوازی مدرن میشناسیم.
بعضی از نوازندگان آکاردئون اعتقاد دارند که آکاردئون نوع تکاملیافته سازدهنی است و دیگر نیازی نیست که با سازدهنی نواخته بشود چون یک سازی در دست هست که به صورت تکامل یافتهتر و با امکانات بیشتر میتواند جای سازدهنی را پر کند. آیا شما این گفته را قبول دارید یا احساس میکنید تکنیکهایی وجود دارد که ساز دهنی میتواند اجرا بکند و آکاردئون نمیتواند؟
شاید نوع برخورد بعضی از نوازندههای هارمونیکا باعث این تصور در نوازندگان آکاردئون شده است. هارمونیکا دارای تکنیکها و افکتهایی است که آکاردئون اصلا قادر به انجامش نیست. مثلا شما در آکاردئون نمیتوانید یک نت را بند کنید یا ویبره ایی که می توان در هارمونیکا ایجاد کرد مثل ویبره زبان، ویبره گلو و ویبرهای دیگر به هیچ وجه نمی شود روی آکاردئون اجرا شود. افکتهایی که از تغییر موقعیت فک پائین، زبان، حالت دست روی ساز می شود ایجاد کرد در هارمونیکا به هیچ وجه قابل اجرا روی آکاردئون نیست.
ممنون از استاد دژاهنگ بزرگ ، بسیار عالی 👌