از طرفی سونوریته ای که در صداسازیهای هارمونیکا انجام می شود به شدت قابلیت شخصیسازی دارد. مثلا شما میتوانید از تغییر پوزیشن فک پائین و زبان، جنس صداهای مختلفی را ایجاد کنید که چنین چیزی با آکاردئون قابل انجام نیست.
امروز شاید با پیشرفت این سمپل ها یا این ویاسدیهایی که به وجود آمده، صداهایی که شبیهسازی می شود، راحت تر می توان توسط کامپیوتر صدای آکاردئون را در اسکیل خیلی بالا (شاید تا ۷۰ یا ۸۰ درصد) شبیهسازی کرد ولی هارمونیکا را واقعا بیشتر از ۲۰درصد نمی شود شبیهسازی کرد.
دوست دارم در مورد استاد فقید و افسانهای هارمونیکا صحبت کنید آقای فرانز اشمل، کسی که رپرتوآر موسیقی کلاسیک را به طور جدی روی هارمونیکا اجرا میکرد. ظاهرا شما با ایشان در ارتباط بودید؟
بله من از سال ۲۰۰۹ تا قبل از بیماری ایشان، در تماس بودم با ایشان، البته در دوران بیماری هم با هم در تماس بودیم ولی دیگر سعی می کردم مزاحمتی از باب آموزش برایشان ایجاد نکنم.
مثل اینکه شما زیر نظرشان کتابی هم برای تدریس هارمونیکا تالیف کردید، میخواستم از شما بپرسم چرا خودشان دست به این کار نزدند؟
خیلی سوال خوبی است و من هم از ایشان سوال کردم، ایشان تمرکز عجیبی روی مقوله نوازندگی داشتند و شاید مدتها روزی ۱۴ ساعت یا ۱۶ ساعت تمرین میکردند. این رقم عجیب و غریبی در یک بازده طولانی است تا حدی جواب سوال من و شما را می دهد.
او فقط یک مستر کلاس در سال ۲۰۰۱ برگزار کرد که خیلی از بحثها عمومی و آموزشی را آنجا مطرح کرد ولی بحثهای تخصصیتر را ناچار باید از ایشان میپرسیدیم و ایشان هم البته همیشه بدون هیچ چشمداشتی جواب می دادند. من هم این افتخار را داشتم که دورادور شاگردی ایشان را کنم و هم از طریق ایمیل خیلی بحثهای توضیحی را مطرح کنم. در بعضی از مواقع به صورت تصویری با هم در ارتباط بودیم.
استقبال از هارمونیکا در جوانان ما چطور میبینید و به نظر شما آنها چقدر تمایل دارند به اجرای موسیقی کلاسیک با هارمونیکا؟
استقبال به نسبت قبل خیلی بهتر شده، در واقع هرچقدر داده این ساز بهتر شناخته می شود، بهتر از آن استقبال می شود ولی به عقیده من، ما هنوز راه خیلی زیادی نسبت به بقیه سازها بخصوص در زمینه کلاسیک که نیازمند آموزش این ساز هست، داریم.
شما با هر دو نوع هارمونیکا کار میکنید یعنی هم با دیاتونیک و هم با کروماتیک؟
نه من فقط کروماتیک کار میکنم. در واقع همانطور که گفتم این دو ساز کاملا در ریزترین نکات هم باهم متفاوت اند. مثالی که میتوان بزنم این است که گیتار کلاسیک را با گیتار باس یا الکتریک مقایسه کنید. اینکه شما در نهایت نمیتوانید از یک گیتار باسنواز انتظار داشته باشید، در یک کنسرت گیتار کلاسیک بزند یا برعکس.
۱ نظر