چند کلمه دربارهی دیویدی با عنوان «ز بعد ما»
کمبود تصویر موسیقی، کمبودی است که رسانههای تصویری مانند تلویزیون در سی سال گذشته آن را پدید آوردهاند. برخی از تغییرات دنیای عرضهی موسیقی در سالهای گذشته کمتر به ایران رسیده. یکی از مهمترین این تغییرات که بر اثر رشد فناوری امکانپذیر شد ضبط و عرضهی تصویر اجراهای موسیقی بود. نخستین رسانهای که محمل چنین محصولی گردید تلویزیون بود. رادیو موسیقی پخش میکرد و اگر تلویزیون میخواست نوعی رادیوی مصور نباشد یکی از کارهایی که در زمینهی پخش موسیقی میتوانست انجام دهد نمایش تصویر اجرای زنده یا غیر زنده بود.
این روند با فراهم شدن امکان تملک و مهار شخصی بر آثار تصویری از طریق رشد فناوری ضبط تصویر ویدیویی تکمیل شد. پخش تلویزیونی طریقهای است که مهار و تملک آن در اختیار گردانندگان قرار دارد؛ بیننده یا مصرفکنندهی اصلی در مورد زمان و تعداد دفعات مصرف برنامهی آن نمیتواند تصمیم بگیرد.
با رشد فناوری ویدیوهای خانگی و برطرف شدن مشکل مهار شخصی، فروش فیلم کنسرتها (یا حتا اجراهای استودیویی و به خصوص نماهنگها) تحولی جدی یافت، و این موضوع در زمان و شرایطی رخ داد که موسیقی درون کشور وضعیتی بلاتکلیف داشت؛ از همین رو تاثیر کمی بر الگوی مصرف خانگی موسیقی در ایران نهاد. دلیل ساده است؛ هیچ نوع تولیدی وجود نداشت که بخواهد بر مصرف کنندگان تاثیر بگذارد (۱).
تغییر رسانهی غالب تصویری از «وی اچ اس» به «سی دی» (رسانهی آنالوگ به رسانهی دیجیتال) کار را سرعت بیشتری بخشید چرا که امکان نسخه برداری و انتقال آسانتر میشد. همچنین در ایران به جز موسیقی مردمپسند کمتر تلاشی برای ارائهی موسیقی به این طریق در جریان بود. اگر هم موردی دیده میشد ضبطهای نه چندان حرفهای بود که به شکل غیر رسمی در اختیار دوستداران قرار میگرفت. تنها تلاشهای جدی در زمینهی به تصویر کشیدن یک کنسرت موسیقی نیز سالها باید منتظر انتشار میماند.
این وضعیت ادامه داشت تا زمانی که رسانهی غالب «دیویدی» شد و بازار غیر رسمی فیلمهای ایرانی و خارجی ذائقهی بینندگان را به خرید و استفاده از آن عادت داد. حالا به هر حال راهی پیدا شده بود که بینندگان ایرانی هم تصویر اجرای موسیقی را در رسانههای گروهی نه، که در دستگاه پخش شخصی خود ببینند. «ز بعد ما» یکی از اولین آثاری است که با این دیدگاه (به طور رسمی) روانهی بازار گردید.
از معدود تلاشها برای ثبت تصویری یک اجرای خاص، کنسرت ارکستر مضرابی در اوایل دههی ۱۳۷۰، باید منتظر میماند تا در فضایی که شرایط مهیا باشد به دست علاقهمندان برسد. نگاهی کوتاه به آن اجرا و شاید سخنان رهبر آن ارکستر (حسین دهلوی) در مورد فیلمبرداری و اشکالات آن، برخی از نکات ویژهی این مجموعه را مشخص میکند (۲). «ز بعد ما» از این نظر وضعیت بهتری دارد گویا گروه از ابتدا به این فکر بودهاند که کنسرتشان را به شکل تصویری منتشر کنند (۳). کارگردانی مطلوب و برخی تصاویر پشت صحنه، تمرینها و شرکتکنندگان کنسرت که با کیفیت یکدست و نسبتا خوب ضبط شده نشان از این تصمیم از پیش گرفته شده دارد.
در ضبط کنسرتهای موسیقی معمولا کارگردانان سعی میکنند، روند موسیقی را دنبال کنند (تصویر نزدیک از قسمتی از ارکستر تهیه کنند که در حال اجرای مهمترین بخش موسیقی است). در غرب گاه کار به آنجا میرسد که تیم فیلمبرداری برای درست انجام دادن این مهم از پارتیتور آثار و همچنین راهنمایی رهبر ارکستر بهره میگیرد.
با وجود این که در ز بعد ما هدف فیلمبرداری تنها یک گروه پنج نفره است که به خاطر نوع ساز و نحوهی نوازندگی نوازندگانش تحرک زیادی هم ندارند و موسیقی نیز انتقالهای سریعی میان بخشهای مختلف گروه ندارد، اما به هر حال تعقیب روند موسیقی نسبتاً خوب انجام شده است.
در تدوین کارگردان گرایش خود را به مسئلهی بافت کاملا بروز داده. او علاوه بر ثبت لحظات و تصاویر دارای ارزشهای بصری توجه ویژهای به آنچه نواخته میشود نشان میدهد.
در ابتدای فیلم لحظاتی هست که رنگ تصاویر به عنوان عاملی برای هماهنگی با فضای موسیقایی اولیه به کار گرفته شده؛ تمامی بخشهایی که به آکورد پراضطراب اولیه اختصاص یافته فیلم به شکل سیاه و سفید ادامه مییابد و تا زمان فرود کامل رنگی نمیشود.
این تمهید تصویری میتوانست کارکردی مرتبط با جریان موسیقی بیابد اگر بار دومی هم که این آکوردها شنیده میشد رفتاری مشابه مییافت در حالی که چنین نشده و از رسیدن به کارکردی موازی با موسیقی بازمانده است. تدوین و برشها نیز تا حدود زیادی با ساختار فرمال قطعات و حرکت ریتمیک آنها مرتبط است. البته این موضوع وضعیت تصاویر را در قطعهای سریع مانند «پایباز» تا حدودی آشفته میکند.
پینوشت
۱- البته این شامل تولیدات موسیقی لس آنجلسی و دیگر فرآوردههای تصویری مانند نمایشهای تلویزیونی «ام تی وی» نمیشود. آنها اثر خود را باقی گذاشتند؛ در فقدان هر گونه رقیب یا معادل داخلی. به غیر از اینها نوارهایی نیز از بعضی کنسرتهای محمدرضا شجریان و موسیقیدانان دیگر در سالهای دههی ۱۳۷۰ پس از قانونی شدن استفاده از دستگاههای ویدیوی پخش خانگی، در شبکهی فروش رسانههای تصویری عرضه میشد.
۲- دهلوی همیشه گلایه داشت که عدم توجه به موسیقی در ایران باعث شده که به مسائل پیرامونی آن (وی آنها را به طنز پیراموسیقی مینامید) هم کمتر توجه شود. برای مثال او معتقد بود چون تجربههای کمی در زمینهی تصویر برداری از موسیقی صورت گرفته افراد متخصص کمی برای آن تربیت شده یا تجربه کسب کردهاند.
۳- مقایسهی این فیلم با نمونههای دیگری که از کنسرتهای این گروه موجود است تایید خوبی بر این نظریه است.
۱ نظر