فقدان اجرای شاخص
بازنویسی/تنظیم آثار برای سازهای دیگر در اولین سطح به کار گستراندن کارگان (رپرتوار) میآید، حال با هدف آموزش باشد یا دسترسیپذیری قطعات برای نوازندگان آموزش دیده. از این رو نفس حضور آلبوم «مثنوی صبا» (و بیش از آن کتاب نغمهنگاریاش) مغتنم است. آنچه در خود آلبوم شنیده میشود ۲۱ قطعه و نواخته از «ابوالحسن صبا» موسیقیدان افسانهای و پرجاذبهی تاریخ ماست که اگر از سطح نخست برگذریم ابعادی از مسالهی کارهای مشابه را بر ما هویدا میکند.
این ابعاد آنجا به تمامی نمود مییابند که بپرسیم از اجرای دوبارهی آثار با ساز دیگر چه میخواهیم؟ پاسخ نخست را دیدیم؛ آموزش. اما این کافی نیست چون همواره میتوان پرسید هدف خودِ آن آموزش چیست؟ چرا باید نوازندگان عود قطعههای یک استاد برجستهی سهتار و ویلن را بیاموزند؟
پاسخ به این پرسشها در قالب یک آلبوم نایافتنی است پس به سراغ سطح دیگری میرویم. و پاسخ مییابیم؛ از برای اجرای مجدد یا دقیقتر، تفسیر هنرمندانهی قطعات. تفسیر، آنجا که اجرای مجدد بخشی جدانشدنی از سنت اجراییست معمولا با همان ساز اصلی انجام میشود و به ندرت با تبدیل ساز. اما در فرهنگ ما که رنگ صوت بخشی نسبتا آزاد از ویژگیهای قطعهها (مخصوصا قدیمیترها) را میسازد آزادیِ تبدیل بیشتر است.
آزادی تقریبیِ رنگ آنجا به یک مکاشفهی هنری میانجامد که همزمان تنظیمکننده موفق شود با ترجمهی اثر به امکانات بیانی ساز خودش زیبایی بیافریند و نیز یک اثر متعینشده از ورای منشور وجودش، یا به اصطلاح «اجرای شاخص» خویش را عرضه کند؛ چیزی که بی اجرای او هرگز وجود نداشت.
وگرنه به زودی اکثر آثار در فرآیند کسبوکار آموزش برای همهی سازها بازنویسی میشوند و همهی زاویهها را پر میکنند و در دستورنامهها سترون میمانند.
از این دیدگاه اگر «مثنوی صبا» را بشنویم، و برای مثال کندی تصنعی برخی قطعات چون «کاروان» یا بیتوجهی به تضادهای رنگ-حالت جملهبندیهای مینیاتوری، رابطهی ملودی-ریتم و منطق مضرابگذاری، و صدادهی یکنواخت را در نظر آوریم به روشنی میبینیم که هنوز راه درازی مانده تا «بربت سفیری برای معرفی آثار» صبا شود و «علی پژوهشگر» نیز صاحب تفسیر شاخص.
***
متن زیر از طرف مؤلف اثر و در جواب مُروری که نُویز بر آلبوم موسیقی «مثنوی صبا» نوشته است، به نُویز ارسال شده است و نُویز بنا به تعهد خود به اخلاق حرفهایِ رسانهای آن را منتشر میکند.
«ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی/ چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی
خلق را گرچه وفا نیست ولیکن گل من/ نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی» (۱)
از خواندن نقد آروین صداقتکیش (منتقد موسیقی) بر آلبوم «مثنوی صبا» (۲) خوشحال شدم؛ به دو دلیل: اول این که فردی باسابقه در حوزهی نقدِ موسیقی، آلبوم «مثنوی صبا» را نقد نموده و دوم این که ما هر دو همنظریم که استاد صبا یکی از بزرگترین اساتید تأثیرگذار در موسیقی معاصر ایرانی بوده است.
در موسیقی ایرانی برای ساز عود زحمت بسیار کشیده شده و کتابها نوشته شده اما با این حال هنوز رپرتوار محدودی برای عود ایرانی وجود دارد و به گسترش این رپرتوار نیازمندیم. علاوه بر آثار مکتوب استاد نریمان که تا به حال برای این ساز مستند بوده، باید از اساتید دیگر موسیقی ایرانی از جمله علینقی وزیری، ابوالحسن صبا، درویش خان، فرامرز پایور، حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان، جلال ذوالفنون و… کمک بگیریم تا رپرتوار تخصصی عود ایرانی گستردهتر شود. همانطور که در معرفینامهی این آلبوم نوشتهام، استاد صبا و شاگردان مکتب ایشان در تمام سازهای ایرانی نقش پُررنگی داشتهاند و موسیقی ایرانی مدیون این استاد بزرگ است. تنظیم قطعات صبا برای عود ادای دِینای از سوی من برای ستایش بزرگی استاد صبا بوده است.
هدف من از ترجمهی این آثار برای ساز عود، که کتاب نُتنویسی آن نیز توسط انتشارات سرود در دست انتشار است، کمک به گسترش رپرتوار عودنوازی ایران و آموزش تکنیکهای نوازندگی به هنرجویان و به خصوص تأکید و مُرور تکنیکهاییست که در رپرتوار آموزشی این ساز در ایران به آنها کمتر پرداخته شده است. برای شنیدن روایت و اجرای شاخص من در عودنوازی باید به قطعات و تکنوازیهای ساختهی من مراجعه نمایید اما در این مجموعه بهطور هدفمند به بحث آموزش پرداخته شده است. شصت سال از وفات صبا گذشته و تا امروز کسی برای این کار پیشقدم نبوده است، من اولین نفر بودهام و الزاماً بهترین آنها نیستم و در هدف خود راسخ بودهام. همانطور که در اجرا و نتنویسی مجموعهی «۴۲ قطعه برای عود» استاد نریمان و یا نگارش «ردیف موسیقی ایرانی برای عود» شرکت داشتهام، برگردان آثار استاد صبا برای ساز عود را نیز در همان راستا میبینم. تلاش کردهام تا این قطعات به رپرتوار عود افزوده شود و به نظر من شاخصهی اصلی این اثر، شنیدن ردیف آوازی صبا با ساز عود و سعی در درک نگاه استاد صبا در آفرینش این قطعات بوده است.
بعضی از این قطعات را میشد به گونهی دیگری تنظیم نمایم اما ملاک خود را آموزش تکنیکهای نوازندگی قرار دادم. برای نمونه قطعهی «به زندان» به نحوی تنظیم شده که در پوزیسیون چهارم و ششم نواخته شود. در این قطعه هنرجو با پوزیسیونها و نحوهی انگشتگذاری متفاوت در دست چپ آشنا میشود و بسیار آسانتر و چه بسا خوشصداتر میبود اگر در پوزیسیون دوم اجرا میشد. اما نوازنده با نواختن در پوزیسیون چهار که سیمهای دستباز کمتری دارد و در رپرتوار آموزشی عود کمتر به آن میپردازند، شاید به احساس تنگنایی که در ذهن استاد صبا بوده، بیشتر گرفتار شود. همینطور در قطعهی «کوهستانی»، با استفاده از تریلها، تکیهها و ظرافتهای ساز، قطعه را به نحوی اجرا نمودهام که صدای آواز پرندگان در کوهستان را تداعی نماید.
استاد صبا بر اساس شناختی که از ایشان داریم، فردی بوده که دنیا را در قالب موسیقی میدیده و میشنیده و با الهام از صداهای محیط پیرامون خود قطعات زیبایی ساخته است. برای نمونه، صدای آواز پرندگان و یا دیدن زندانیانی پشت میلههای خودرو شهربانی، الهامبخش قطعات «کوهستانی» و «به زندان» بودهاند. در تصور من، هنرمندی که صدای بالوپر زدن پرندهی گرفتار در قفس را بهانهی خلق قطعهی «در قفس» و یا صدای بازوبسته شدن لولای زنگزدهی در ورودی کلاس را الهامبخش ساخت قطعهی «سامانی» قرار داده، قطعاً حرکت آرام و آهستهی یک کاروان شتر را نیز به عنوان بهانهی آفرینش قطعهی «کاروان» در نظر داشته است و نه حرکت تند و سریع کاروانی از خودروهای مسابقات رالی (۳).
تِم اصلی این قطعه صدای زنگوله بر گردن شتر است و قطعاً میدانید زنگ شتر یکی از گوشههای ریتمیک موسیقی ایرانی نیز هست. هنگامی که اجراهای تند و سریع از «کاروان» استاد صبا را میشنوم به این فکر میکنم که آیا ممکن است حرکت شترها و صدای دنگ، دنــگ، دنـــگ زنگ شتر این چنین باشد؟! به همین دلیل این قطعه را بر اساس شناخت خود از استاد صبا و درکی که از حرکت کاروان داشتهام، آهسته نواختهام؛ همچون استاد سخن، سعدی که میفرماید «ای کاروان، آهسته ران، کآرام جانم میرود». قطعهی «کاروان» را با تاکید بر آموزش تکنیک نیمباره تنظیم نمودهام که نوعی انگشتگذاری برای گرفتن دوبل نُتها و آکوردهاست و قبلاً در پایاننامهی کارشناسی ارشدم نیز به آن اشاره کردهام و برای اولینبار در این قطعه در رپرتوار عود ایرانی معرفی میشود.
اگر هنوز راه درازی مانده تا بربت (عود) سفیر موسیقی ایرانی شود، باید همهی دوستداران فرهنگ و هنر ایرانی، دستبهدست هم دهند تا نهال جوانی که از صد سال پیش توسط استاد روح الله خالقی کاشته شده و استاد منصور نریمان با عشق آبیاریاش کرده، بارورتر و پُربارتر گردد. هر یک از ما سهمی در این کار داریم. من در حد توان خود گام برداشتهام و به این راه ادامه میدهم، شما نیز به عنوان یک منتقد، همواره صداقت کیش باشید و سهم خود را ادا نمایید.
علی پژوهشگر
۱ـ شهریار، غزل «با روح صبا»
۲ـ مجموعهای از آثار استاد ابوالحسن صبا که برای ساز عود تنظیم و اجرا کردهام و مدتی پیش توسط انتشارات نوخسروانی باربد منتشر شده است.
۳ـ شاید ملاک شما از سرعت این قطعه، اجرای سهنوازی معروف توسط چند استاد بهنام امروز و هنرمندان جوان دیروز بوده که از نظر من دورترین درک و تفسیر از این قطعه را داشتهاند. ملاک من دیدگاه استاد صبا است و بس.
***
گفتگوی هارمونیک
آلبوم «مثنوی صبا» شامل ۲۱ قطعه از آثار ابوالحسن صبا است که برای بربت تنظیم شده است. موسسه فرهنگی هنری نوخسروانی باربد ناشر در شهریور ۱۳۹۶ ناشر این اثر بوده است.
۱ نظر