خودتان چطور؟
حتی خود من هم که مطالعه کرده و تز دکتری در موسیقی ایرانی نوشته بودم کارهای دیگری را برعهدهگرفته بودم. مثلاً درس کنترپوان و تاریخ موسیقی و دورانهای موسیقی را من اداره میکردم. برای اینکه در آن زمان کسیکه بر این مسائل و دروس احاطه داشته باشد نداشتیم و من نیافتم.
برگردیم به پرسشی که در سؤالتان بود که چه کسانی را در آن مدت به دانشکده موسیقی آوردم؟ چه اساتیدی را به دانشکده موسیقی دانشگاه تهران بنا بر چه دلایلی آوردید؟
آقای دکتر محمدتقی مسعودیه، که موسیقیشناس بسیار برجستهای که راجع به موسیقی ایرانی مقاله و تز نوشته و خیلی وارد بود. ایشان بهترین شخصی بود که آن زمان در ایران موجود بود. شرایط استخدامی ایشان را به وجود آوردم. گویا قبلاً فقط میآمدند و درسی میدادند و میرفتند؛ حضور مستمر در دانشگاه نداشتند و در خدمت دانشگاه بهعنوان اعضا کادر استخدام نشده نبودند. مسئله استخدام ایشان را درست کردیم که استادیار تماموقت شدند و بعداً ترفیع پیدا کردند.
افرادی را بهصورت پارهوقت به دانشگاه آوردم چراکه در جای دیگری قرارداد داشتند و نمیشد قرارداد تماموقت با آنها ببندیم. ازجمله خانم لوست مارتیروسیان که پیانیست خیلی خوبی بود و همچنین قابلیت تدریس سلفژ و درسهای نظری دیگر را هم داشت. شوهر ایشان جورج مارتیروسیان ویولونیست بسیار خوبی بود ایندونفر را برای موسیقی غربی آوردم. آقای احمد پژمان را آوردم. آقای پژمان آهنگساز در خدمت وزارت فرهنگ و هنر و در استخدام آنجا بود. من البته با تمایل و خواست خودش با وزیر فرهنگ و هنر، آقای پهلبد صحبت و قانعش کردم که این مرد واقعاً به درد دانشگاه بیشتر میخورد و اگر میخواهید برای شما آهنگسازی هم نماید، میتواند و کار را انجام خواهد داد و مانعی نخواهد بود. بههرحال آقای احمد پژمان را هم به دانشگاه آوردم.
داریوش صفوت در استخدام وزارت دارایی بود او از همان زمانی که از دبیرستان درآمده بود استخدام وزارت دارایی شده بود و تحصیلاتشان هم در آن زمینه بود. ولی چندی قبل کتابی به زبان فرانسه از ایشان به همراه یک موزیکولوگ فرانسوی به نام نلی کارن چاپشده بود. من هم بر مبنای اینکه این دو نفر کتابی باهم به زبان فرانسه چاپ کردهاند و بهیقین معرف این هست که آقای صفوت سوای قابلیت نوازندگی (چراکه سهتار هم خوب مینواختند) یک موسیقیشناس علمی هستند؛ ایشان را هم علیالرغم مشکلاتی که بود با کمک آقای عالیخانی از وزارت دارایی به دانشگاه منتقل کردیم. آقای ملیک اصلانیان، پیانیست بسیار برجسته و آهنگساز، نمیتوانستند بیایند چراکه تعداد زیادی شاگرد داشتند و وقتشان گرفته بود؛ اما ایشان را هم با موقعیت و حقوق بهتری بهصورت نیمهوقت به دانشگاه تهران آوردیم.
ما در موسیقی ایرانی جز دکتر مسعودیه که شرحش را گفتم به آن صورت موسیقیشناس نداشتیم و باقی نوازندگان برجستهای بودند. آقای بهاری را به دانشگاه آوردم تا درس کمانچه بدهند چراکه بسیار کمانچه نواز خوب و مرد شریفی بودند.
آقای پایور را آوردم که آگاهیشان از موسیقی سنتی بسیار وسیع بود و شاید چیزی را که او میدانست هیچکس دیگری نمیدانست. شاگرد مرحوم صبا بودند. پایور در استخدام وزارت فرهنگ و هنر بود و به دانشگاه تماموقت نمیشد بیایند این بود که بهصورت نیمهوقت آمدند. بههرحال در حد امکاناتی که وجود داشت شرایط فراهم شد.
آقای علیرضا مشایخی تحصیلکرده شایستهای از اتریش و آهنگساز بود. ایشان را هم استخدام کردیم و با سمت استادیار در دانشگاه شروع به تدریس کردند و بعدها به درجه استادی رسیدند.
به این صورت با یک برنامه مدون و دروس مشخصشده که جامعیت داشت؛ دپارتمان موسیقی چیده شد و امکانی فراهم آمد تا دانشجو در دو سال آخر بتواند به خواست خودش در یکی از سهشاخه تمرکز داشته باشد و در یکی از سه زمینه موسیقی ایرانی، موسیقیشناسی غربی و یا درزمینه آهنگسازی غربی کار کند.
۱ نظر