تشریح ماهیت لحظه شنیدن موسیقی و لحظه به کلمه درآوردن آنچه شنیدهایم
او ادامه داد: در مقابل وقتی از موسیقی صحبت میکنیم به طور عام تجربه موسیقایی را مدنظر قرار میدهیم و من میتوانم مطمئن باشم که همه ما تجربه موسیقایی داشتهایم؛ یا به عنوان نوازنده یا به عنوان آهنگساز و در مجموع خالق اثر یا به عنوان شنونده آن. تجربه موسیقایی از آن جایی شکل میگیرد که به زبان پشت میکند. بر اثر شنیدن یا نواختن موسیقی اتفاقی کیفی در ما شکل میگیرد که ساحتش با ساحت زبان، چه مکتوب و چه شفاهی کاملا متفاوت است. اگر به همان جمله آشنای هایدگر نگاه کنیم که «زبان خانه ماست»؛ به خاطر آن که زبان است که تفکر و جهت فکری ما را به وجود میآورد، اتفاقا آن زمان که در حال تجربه موسیقایی هستیم تفکرمان را کنار میگذاریم و با یک احساس کیفی سر و کار داریم و آن احساس کیفی قابل تبدیل مستقیم به زبانِ «زبان» نیست چون با آن سنخیت ندارد. مثالی در مورد این تجربه کیفی میزنم؛ من هر حجمی از درد را که از سر گذرانده باشم، احساسی کیفی را از سر گذراندهام که اگر بخواهم در متنی در موردش صحبت کنم نمیتوانم عینِ آن احساس را در شمای خواننده به وجود بیاورم.
فیاض افزود: من با چه زبانی میتوانم توضیح دهم که از شنیدن صدای تار چه اتفاقی در درونم میافتد؟! اصلا قابل توضیح نیست چون ساحتی از وجود مرا درگیر میکند که در فرآیند عقلانی زبان نمیگنجد و از یک حوزه دیگر میآید. بدیهی است که ما نه میتوانیم این ساحتمان را کنار بگذاریم و نه آن ساحتمان را، حداقل مایی که دوستدار موسیقی هستیم و شغلمان موسیقی است به مفری احتیاج داریم که از طریق آن از این ساحت به آن ساحت عبور کنیم.
پلی برای آمد و رفت میان دو ساحت زبان و موسیقی
او تصریح کرد: منتقد موسیقی کسی است که میان این دو، پل میزند. پلی از یک ساحت وجودی به ساحت وجودی دیگر و منِ کمترین نه به اندازه آروین صداقتکیش، ولی این موقعیت را داشتهام که در هر دو حوزه زندگی کنم. صادقانه که نگاه میکنم این دو حوزه را دو حوزه جدا میبینم که ناگزیر از پل زدن میانشان هستیم. من از سه واژه استفاده کردم؛ ناسازه، ناگزیر و سودمند. گمان میکنم در بخش اول گفتارم توانسته باشم روشن کنم که نقد موسیقی چرا ناسازه است و در ادامه به این میرسم که این ناسازه چرا ناگزیر است و بعد به اینکه چرا این ناسازهی ناگزیر، سودمند است.
غایت نقد، تحلیل، موسیقیشناسی و کارهایی از این جنس بازسازی «تجربه موسیقایی» در خواننده نقد نیست
آروین صداقتکیش اما صحبتش را این گونه آغاز کرد: آقای فیاض از نقطهای شروع کردند که دقیقا مربوط به زیرساخت بحثی بود که ما امروز میخواهیم به آن بپردازیم و نه خود بحث و لازم میدانم یکی، دو نکته را در ارتباط با صحبتهای ایشان بگویم و بعد وارد اصل بحث شوم. پیشاپیش میگویم که احتمالا این گونه احساس خواهید کرد که من بحث را از نقطهای جلوتر شروع میکنم، چون در جلسه اول نقدِ نقد نظراتم را در مورد بعضی مسائلی که جناب فیاض مطرح کردند، گفته بودم.
او افزود: مسئلهای که ایشان مطرح کردند مسئلهای تکنیکی در فلسفه نقد است که در مورد آن بسیار بحث میشود و در واقع به رابطه رخدادهای زبانی با آنچه در موسیقی رخ میدهد، میپردازد. من میخواهم توجه جمع را به این نکته جلب کنم که کاری که در نقد، در تحلیل، در موسیقیشناسی و در کارهایی از این جنس انجام میشود اصلا ممکن است غایتش بازسازی تجربه موسیقایی نباشد! که حال بخواهیم به این موضوع فکر کنیم که شکافی میان تجربه موسیقایی و تجربه زبانی وجود دارد یا ندارد!
۱ نظر