اعتقاد بر این است که کاچینی یک آهنگساز سریع و پر کار است که دردربار با موزیسن های مرد برابری می کرد. مقدار بسیار کمی از موسیقی های او به جا مانده است. بیشتر قطعات ساخته او برای اجرا با تاتر کمدی در سالهای ۱۶۱۳، ۱۶۱۴ و ۱۶۱۹ تنظیم شده بودند. در سال ۱۶۱۸ مجموعه ای از ۳۶ قطعه منتشرکرد. این قطعات دوئت باس و سوپرانو بودند با مضامینی از خطرات عشق و آهنگهای شاد ایتالیایی و متون مقدس لاتین. در زمستان ۱۶۲۵ فرانچسکا اپرا کمدی باله آزادی روگیرو را به افتخار شاهزاده لهستان به روی صحنه برد.
موسیقی احساسی شگفت انگیز صحنه های اولیه اپرا نشان می دهد که کاچینی طیف وسیعی از دستگاه های موسیقی-تاتری را در زمان خود تسلط داشته است. بخاطر اجرای عالی او، شاهزاده ای که در مراسم حضور داشت، مجددا در اجرایی که او در ۱۶۲۸ در ورشو داشت شرکت کرد.
پس از درگذشت همسر اول فرانچسکا در دسامبر ۱۶۲۶، در ۱۶۲۷ مجبور به ازدواج مجدد شد تا اینکه همسر دوم نیز در سال ۱۶۳۰ درگذشت. در ۱۶۳۴ فرانچسکا با دو فرزندش به فلورانس بازگشت و به عنوان معلم موسیقی دختر خود و شاهزادگان وارد دربار شد. فرانچسکا تا سال ۱۶۴۱ به آهنگسازی و نوازندگی برای زنان دربار مشغول بود تا اینکه در این سال به طور ناگهانی ناپدید شد!) مشهور شدند. اواخر سده ی هجدهم زنان در اپرا حق خواندن یافتند.
در سدهی نوزدهم آدلین پاتی یکی از خوانندگان مشهور در نمایش های موزیکال بود. در بیشتر نمایش ها او در پایانی غم انگیز نقش زنی تنها و نالان را بازی می کرد که یا کشته یا رها می شد. آریای «گمگشته و رهاشده» در اپرای مان لسکو (۱۸۹۳) اثر جاکومو پوچینی یاد آور هنر او بود.
در تمام این سده ها زنان از ورود به آموزشگاه ها در نظام آکادمیک موسیقی محروم بودند. آموزش موسیقی به زنان در خانه و توسط افرادی (بیش تر زنانی) انجام می شد که تجربه داشتند اما دانش وسیعی از فن موسیقی نداشتند. در سال ۱۹۲۱ نخستین زن از رشته ی موسیقی دانشگاه آکسفورد مدرک گرفت. در پایان سدهی نوزدهم برخی از کنسرواتوارهای اروپایی زنان را به عنوان هنر آموز پذیرفته بودند. این تصویر کوچکی از پژوهش های مفصل تاریخی ای است که موسیقی شناسان فمینیست ارائه کرده اند.
دامنه ی کشف آنان وسیع تر است، و در مورد جزئیات هر دوره تحقیق کرده اند. اما نتیجه کوتاه و صریح است: کار، تجربه، و آموزش موسیقی برای زنان محدود و همواره زیر فشارهای اجتماعی بوده است. با وجود این، زنان زیادی از طبقه های حاکم به دلیل قدرت مادی و سیاسی توانستند به پیشرفت موسیقی کمک کنند. در دوران رنسانس، ایزابل دسته در دربار مانتوا، آنا آمالیا خواهر فریدریش کبیر، ماریانه فون مارتینس آهنگساز اتریشی نمونه هایی مشهور هستند. کنتس ژن دو پولیناک دوست نزدیک نادیا بولانژه و حامی و مشوق گابریل فوره، فرانسیس پونک، ایگور استراوینسکی، دینو لیپائی و بسیاری از نوازندگان برجسته بود و امکانات مالی فراوانی برای پژوهش موسیقی و آثار مدرن فراهم آورد.
۱ نظر