ابراهیم موسیقی ایران
یادداشتی به بهانۀ درگذشت استاد حسین دهلوی
در اوایل دهۀ دوم قرن حاضر، علینقی وزیری در اوج فعالیت موسیقایی و نیز فراز محبوبیتش نزد ملیّون بود. آثار و خدمات وزیری روزبهروز بیشتر مورد توجه خواص و عوام قرار میگرفت و این مسیر پیشرفت، در نظر مخالفان و رقیبان او گران میآمد. دسیسهچینان که از روابط قدیمی رضاشاه و وزیری خبر داشتند، کوتاهترین مسیر را برای نابودی وزیری یافتند؛ وزیری خط قرمزی در ارائۀ هنر داشت و آن حقیر انگاشتن هنر و هنرمند بود.
دستور اجرای ارکستر هنرستان در میهمانی شام رضاشاه به وزیری ابلاغ شد و وزیری به آتشی که برای او مهیا شده بود وارد شد ولی ابراهیموار از آن گذشت. شاید اگر وزیری چنین امتحانی را پشت سر نگذاشته بود، نام او چنین پژواکی را در تاریخ موسیقی ایران نداشت. پس از وزیری هیچ موسیقیدانی در چنین آزمونی قرار نگرفت و اگر قرار گرفت، سربلند بیرون نیامد مگر حسین دهلوی.
در سالهای ابتدایی انقلاب، بیاحترامی به ساحت موسیقی و موسیقیدان تا آنجا پیش رفته بود که تمام کوششها و دستاوردهای نسل دهلوی و استادان او در مرز نیستی و نابودی بود؛ او بود که به همراه همسرش روز و شب در تلاش برای حفظ پایگاه آکادمیک موسیقی (هنرستانهای موسیقی) ساعتها در مقابل جوانان نوپیشه و ناآزموده نشست و از شمع لرزان موسیقی در مقابل طوفان جهل و بیهنری دفاع کرد. وزیری و دهلوی به ارباب قدرت آموختند هنر است که بر شما فرمان میراند و هنرمند ابزار دست اهالی قدرت نیست. آنها زیر بار قدرت نرفتند و دست در سفرۀ رنگین خواستههای نااهلان نبردند و به عوض نان، نامشان را برکشیدند.
حسین دهلوی دورۀ طولانی انزوا را پس از انقلاب تجربه کرد ولی منزوی نشد و سرسختانه بر اصول خود پافشاری کرد. دهلوی با قلم خود و زبانی بیپروا، بر مواضع خود ماند و جاودانه شد. اگر برای وزیری آتشی فراهم شد، دهلوی خود آتش را برفروخت (۱) و نامش را جاودانه کرد.
حسین دهلوی، آهنگساز، مدرس، تئوریپرداز، مدیر هنری و رهبر ارکستر نامداری بود که هرچند در هیچیک از این شاخهها یگانه نبود ولی در پایبندی بر اصول خود جا پای وزیری گذاشت و اسطوره شد.
آتشم من گر تو را شک است و ظن
آزمون کن دست را بر من بزن
پینوشت
۱- نگاه کنید به: «خودسوزی یک موسیقیدان»
مجله هنر موسیقی شماره ۱۷۸
۱ نظر