از لحاظ هندسی بسیار ساده است که یک فرم تکرارپذیر در ذهن آوریم و سپس براساس آن قطعهای بسازیم اما چنین نگرشی به ساختار بزرگ مقیاس قطعه بسیار ماشینی است. اینگونه فرمها هنگامی به عنوان سرمشقهای آفرینش موسیقایی پذیرفته میشوند که آثاری هنرمندانه و نه تمرینوار براساس آنها ساخته شود.
هر چند که آفرینش بیداد و قطعات دیگری که ممکن است سطوح مختلفی از چنین ویژگیای را در خود داشته باشند، همراه هیچ اعلامیهی نظری فرم نیست اما در متن خود آثار میتوان تازگی و دگرگونی را دید و به اصطلاح فرم ویژهی هر اثر را کاوید.
مقدمه بیداد و مسالهی تکرار و درآمیختگی
مقدمهی بیداد، قطعهای دویست و هشت میزانی است برای گروه سازهای ایرانی مرکب از هفت ساز، و نسبت به هنجار معمول قطعات ساخته شده بر اساس سرمشقهای موجود قطعهی نسبتا مفصلی به حساب میآید. آثار ساختار بزرگ مقیاس در لایهی رویی قطعه که از طریق تغییرات الگوهای ریتمیک-متریک و تندای اجرا خودنمایی میکنند، به خوبی مشخص است.
قطعه با سنگینی نوای بم آن دوگانهای مشهور، شروع میشود؛ همانها که در بخشهای مختلف نقش همصدایی و هدایت و حل را برای صداهای مختلف برعهده میگیرند. بلافاصله با یک نقشمایهی ملودیک مواجه میشویم که جایگاهی بسیار مهم در ساختار این مقدمه دارد، به صورتی که تقریبا به عنوان مهمترین الگوی آن به شمار میرود و باعث بازشناسی کل قطعه میشود (نقشمایهی آ، شکل ۱).
شکل ۱- نقشمایهی آ، میزان ۳، خط تار (۴).
این نقشمایهی سه نغمهای بسیار ساده است، با این وجود سه نغمهی آغازین درآمد (می، فا، سل) همایون را پوشش میدهد و جریان حرکت ملودیک را تا حل بر روی شاهد دستگاه (سل) میکشاند. چنان که در بسط و گسترش درآمد همایون نیز میتوان دید، حرکت بَرشو از پایین دانگ اول همایون و ایستادن بر روی شاهد، خاصیتی ناتمام به جملهی ساخته شده میدهد به همین دلیل نقشمایهی ناتمام آ، با نیمهی ناهمطول ب (شکل ۲) کامل شده که سرکی به دانگ دوم میکشد و آنگاه با حرکت فروشو سریع به شاهد بازمیگردد، اکنون فرود موضعی ملودی کامل شده و جملهی نخست آهنگ شکل گرفته است.
شکل ۲- نقشمایهی ب، میزانهای ۷ و ۸، خط تار.
پی نوشت
۴- همهی مثالهایی که از قطعهی بیداد در متن مقاله دیده میشود، از (مشکاتیان ۱۳۷۹) انتخاب و با اجازهی ناشر (علیرضا جواهری) نغمهنگاری مجدد شده است.
۱ نظر