آقای جهانشاه برومند یک پزشک موسیقیدان است. ساده ترین تعریفی که می توان از ایشان ارائه داد همین است! اما واقعیت به این سادگی نیست. در نگاهی دقیق، می توان دید که جناب جهانشاه برومند حسابی جداگانه است از سایر پزشکان که ساز را می نوازند و اتفاقا بیشتر آنها از اهالی ویولن هستند و کمابیش هم می نوازند اما حضور موثری در موسیقی کشورمان نداشته اند.
دکتری یک عنوان علمی است. نمادی برای نشان دادن یک شغل معتبر و مهم در جامعه ایران. اما بخودی خود امتیازی برای یک موسیقیدان نیست.
همین طور مهندس یا حقوقدان بودن و یا دست بالااهل سیاست ومدیریت هم بودن.موسیقیدان با موسیقی اش سنجیده می شود ونه با عناوین غیرموسیقایی که سنجیدن موسیقی با مشخصات غیرموسیقایی ازنشانه های یک جامعه کم سواد وعقب افتاده است که جامعه ایرانی دست کم سالهاست که در آن حد و حدود نیست.
اگرچه شور بختی موسیقی و موسیقیدانش به قوت خود باقی است. دکتر جهانشاه برومند از نخستین فارغ التحصیلان ایرانی در رشته دندانپزشکی گرایش ایمپلنت از دانشگاه تافتس امریکاست موسیقی را از کودکی شروع کرده و در خانواده ای اصیل آکنده از فرهنگ اشرافیت سنتی، بالیده و پدری داشته (و خوشبختانه هنوز هم دارد)هم به اسم و هم به معنا «ادیب» که شاعری بلند پایه در ادب کلاسیک فارسی است.
این به خودی خود مهم نیست که جراح عالی مقام سازی را هم خوب بنوازد چرا که پزشکان خوشنواز کم نیستند مهم این است که چنین پزشکی حضوری پررنگ و مخاطبانی پروپاقرص در فضای «ویولن ایرانی» دارد. فضایی که در ۶۰ سال اخیر بعد از دوره درخشان استاد ابوالحسن صبا آن را با درخشش های متفاوت نابغه ای به نام پرویز یاحقی می شناسیم؛ یکی از معلمان و راهنمایان برومند جوان و هنرمندی که مسیر ویولن ایرانی معاصر را ترسیم کرد و هنوز هم با اینکه ده سال از رفتنش می گذرد- جذابیت های هنرو شخصیت او برقرار است.
رمانتیسم پر شور یاحقی، عقلانیت و متانت زنده یاد حبیب الله بدیعی به همراه ارادت بزرگانی چون روح الله خالقی و جواد معروفی و مجید وفادار تا فضل الله توکل (که همنوازی هایی ماندگار با جناب دکتر برومند داشته است) اساس هنر و خلاقیت او را تشکیل می دهد.
چه در تکنوازی و چه در آهنگسازی جهانشاه برومند ارائه طبیعی مسیر تکنوازان و آهنگسازان«گلها» (البته بیشتر گلهای دوره میرنقیبی و بعد از آن) است. دوستداران این نوع موسیقی ایرانی و هنرمندانش با آثار سولیستی وی بخوبی آشنا هستند چرا که آلبوم های متعددی از آن منتشرشده است. اما آثار کمپوزیتوری ایشان را چندان نمی شناسند و تقصیر او نیست.
شرایط حاکم بر روند تولید و انتشار این نوع موسیقی در جامعه عوض شده است و تهیه تمام امکانات را نباید و نمی توان از هنرمند انتظار داشت هر چند که در تمام این سال ها شاهده بوده ام که دکتر جهانشاه برومند برای اعتلای موسیقی مورد علاقه اش از بذل هیچ امکانی کوتاهی نکرده است. بیش از ده سال است که سعادت معاشرت و همنشینی با این دوست بزرگوار و هنرمند را داشته ام و از هنر و اخلاق او چیزها دیده ام گفتنی، بارها آرزو کرده ام که ای کاش ده ها جهانشاه برومند را در جامعه موسیقی مان داشتیم و از موهبت هایی که چنین هنرمندانی برای هنر و برای انسان ها ایجاد می کنند بهره می بردیم.
پزشک عالی مقام شدن آسان نیست به مقام هنرمند تاثیر گذار رسیدن هم اصلا آسان نیست هر دوی اینها را به اضافه شخصیت والاداشتن بیش از اینکه مشکل باشد دشوار یاب است و نگه داشتن آن از آفات زمانه از آن هم دشوار تر.ساعت های طولانی همراه سایر دوستان هنرمند از جمله آقای سعید رودباری، مهران مهتدی و شهرام میرجلالی از صدای زیبای ساز و از مصاحبت شان خاطرات خوش اندوخته ام که در لحظه های سخت یادآوری شان به کارم می آید و تحمل ایام دشوار را برایم آسان می کند.
اخیرا تعدادی از آهنگ های ایشان با ارکستری زیر نظر هنرمند کم نظیر آقای بابک شهرکی ضبط شده که دوست هنرمند و ادب شناس آقای مهیار شادروان خوانده اند و یادگاری خوب خواهد بود از رمانتیسم فراموش شده ایرانی که در هیاهوی فضای بیمار تکنیک نمایی های نمایشی و آکروباتیسم قلابی موسیقی پر سرو صدا و کم عاطفه امروزی از صدا افتاده است.
ملودی ها لطیف و دلنشین هستند به سادگی ارتباط برقرار می کنند و به سادگی از یاد نمی روند. بعد از این همه سال هنوز هم این نکته عجیب را نتوانسته ام برای خودم حل کنم و بدیهی بینگارم که چنین امواجی از احساسات عاشقانه چطور با آن نظم و عقلانیت و خویشتنداری در وجود دوست بزرگ و بزرگوارمان جمع شده و این چه مدیریتی است که نگذاشتند هیچ کدام از آنها مخل دیگری شود! داشتن این خصوصیات آسان نیست. اصلا آسان نیست.
روزنامه ایران (۱۶ بهمن ۱۳۹۵)
۱ نظر