به احترام داریوش صفوت
دهه آخر عمر را دور از مشاغل اداری و اجراها گذراند و بین جمعی قابل توجه که احترام فراوان برای او قائل بودند و کثرت فاخر یک معلم بزرگ، یک مرجع بی بدیل و یک شخصیت تکرارنشدنی، به جمع بندی علاقه ها و فعالیت های هشت دهه عمر خود پرداخت. فقدان دکتر داریوش صفوت یعنی فقدان منبعی یگانه در موسیقی سنتی ایران که دیگر نظیرش مشاهده نخواهد شد: چرا که شرایط فرهنگ امروز و آینده دیگر مهیا و مساعد برای پرورش چنین مراجعی نیست.
خانواده او از اعیان اصیل بودند و ذایقه موسیقی پروری در آنها وجود داشت. ظاهر فاخر و هوش سرشار، میراث خاندان صفوت بود، همچنین تبحر در امر پیچیده سیاست و مدیریت که فراست خاصی را می طلبد. او در کودکی و نوجوانی محضر دو استاد بزرگ: حبیب سماعی و ابوالحسن صبا را درک کرد و به ویژه با استاد صبا معاشرت خاصی یافت و صبای استاد در داریوش صفوت جوان، استعدادی را می دید که به ویژه در سه تارنوازی امید آینده او بود.
تحصیلات صفوت در رشته حقوق به مدرک دکترا رسید و در ۴۰ سالگی، سن اوج نیروی تن و روان او، از پست اداری اش در پاریس به خدمت موسیقی ایران فراخوانده شد و مسیر زندگی او را تعیین کرد. مهم ترین واقعه اداری – هنری برای موسیقی سنتی ایران در قرن اخیر به دست داریوش صفوت انجام گرفت. مرکز حفظ و اشاعه موسیقی تاسیس شد.
استادان قدیمی، از جمله عبدالله دوامی و سعید هرمزی و نورعلی برومند و نیز مهدی کمالیان، در آنجا جمع آمدند و نسلی جوان را تعلیم دادند که در دهه های ۱۳۹۰ – ۱۳۶۰، کاروانسالاران موسیقی ایران بودند. از میان آنها، شادروانان: ناصر فرهنگ و پرویز مشکاتیان بیش از دیگران مورد علاقه و توجه دکتر صفوت قرار داشتند. پیش از این، بحبوحه سال های کنگره موسیقی تهران (۱۳۴۰) و فعالیت های مجله موزیک ایران، یعنی سال های گفتمان رایج «شرق و غرب»، و رویارویی دنیای قدیم و جدید، صفوت جوان یکی از دایرمداران این گفتمان بود.
با نوشتن مقاله، نگارش کتاب، سخنرانی و سفرهایی که به فرانسه (مهم ترین مرکز توجه شرق شناسان در زمینه موسیقی) داشت، برای اشاعه اندیشه هایش تلاش کرد. تاثیر او سال های سال روی بسیاری از شیفتگان دنیای موسیقی سنتی قدیم باقی ماند. از جمله، استاد مجید کیانی که هیچگاه این شیفتگی را کتمان نمی کرد. او از نحله های مختلف گفتمان رایج آن روزگار، عرفان و تصوف را برگزید که به عقیده او، جانمایه موسیقی سنتی ایران بود و باید گفت چندان هم خطا نرفته بود. هنوز هم این حوزه، یگانه حوزه توضیح دهنده کنش های درونی و عملکردهای بیرونی میراث سنت موسیقی ایران است، ولو اینکه کار عمیقی در باره آن – آنچه در شان و سطح امروز است – انجام نگرفته باشد.
۱ نظر