استاد اسماعیلی در سال ۱۳۴۵ به سرپرستی گروه سازهای ضربی در تشکیلات وزارت فرهنگ و هنر رسید. بسیاری از افراد با استعداد و علاقه مند در این سالها زیر سایه او بالیدند و آموختند. گروه او دوازده سال تمام فعالیت متمرکز و فشرده داشت. با توجه به این که نقش تنبک در موسیقی ایرانی تا آن روز، صرفا همنواز ساز و یا ارکستر بود و حداکثر قطعات کوچک (مورسوها) اثر استاد تهرانی به عنوان مطالب مورد نیاز تکنواز شناخته می شد و با توجه به مشکلات کار حرفه ای موسیقی در ایران، ارزش و اهمیت تلاش دوازده ساله استاد محمداسماعیلی در نقش آفرینی ارکستری برای تنبک مشخص می شود.
این که او در بسیاری زمینه های دیگر هم فعال بود و برنامه های فراوانی با تک نوازان مختلف داشت، از فرامرز پایور تا پرویز یاحقی. این نوازندگان با آن که در حوزه های متفاوتی از سلیقه و لحن های موسیقایی بودند، استادی و برتری محمد اسماعیلی را قبول داشتند و همکاری با او را برای خود فرصتی مغتنم می دانستند. شاید کارنامه هنری محمد اسماعیلی میان نوازندگان تنبک، از پرکارترین ها و پربارترین ها باشد.
وی در دوازده سال ۱۳۵۷۱۳۴۵، ۱۱۵ قطعه ساخت و برای گروه سازهای ضربی تنظیم کرد و روی صحنه برد. از جمله قطعه «رونما» که بسیار مورد توجه قرارگرفت. این قطعه بر مبنای یکی از داستان های اصیل ایرانی تنظیم شده است. تلاش اسماعیلی گامی بود افزون تر از آنچه که استاد تهرانی برای استقلال بخشیدن به تنبک برداشت و حرکتی بود جدید برای «روایتگر» کردن صدا و بیان هنری سازهای کوبه ای موسیقی ایران.
روزگار در چهل سالگی، ضربه جانکاهی را به روان حساس اسماعیلی وارد آورد. در، ۱۳۵۲ استاد حسین تهرانی درگذشت. هنوز هم هنگام نماز و دعای صبح، یاد پدر را همراه یاد و نام استادش بردل و بر زبان می راند و اندوه فقدان او را در دل دارد. اجرای بسیار ظریف و زیبای او در برنامه «چهارگاه» که به کوشش استاد فرامرز پایور و به یاد استاد تهرانی روی صحنه رفت، اجرایی است از دل برآمده و بر دل نشسته که اسماعیلی را در اوج ارادت و توانایی نشان می دهد. از همان سال بود که مکتب داری استاد تهرانی را با جدیتی دوچندان پی گرفت و در سخت ترین شرایط، تنبک را از دست فرو نگذاشت.
تعدادی از درخشان ترین اجراهای او همراه سنتور استاد فرامرز پایور است. به هنگام اوج لحظات همدلی در همنوازی، ضربه های دست و پنجه محمد اسماعیلی روی تنبک چنان با ضربه های مضراب فرامرز پایور روی سنتور، جفت و هماهنگ می شد که موزون تر از آن ممکن نبود. ضبط های آن سال ها از برنامه های اساتید، پر است از لحظه های همدلی نوازنده تنبک با همنواز، ولی هم صدایی سازهای اسماعیلی و پایور از نوعی دیگر بود و انرژی فزاینده ای از این اجراها حس می شد. هنوز هم شنیدن آنها شور و حال را برمی انگیزد.
۱ نظر