همکاری وی در سال ۱۹۰۶ با شاعر چک، پتر بزروک (Petr Bezruč) ساختن چندین قطعه کر را بر اساس اشعار بزروک به همراه داشت. زندگی یاناچک در اولین دهه قرن بیستم به دلیل مشکلات شخصی و حرفه ایش بسیار پیچیده بود. وی آرزو داشت در پراگ به عنوان هنرمندی عضو آنجا پذیرفته شود، او چندین اثرش را از بین برد و بسیاری را ناتمام باقی گذارد.
اگرچه همچنان به خلق آثارش ادامه می داد؛ قطعه ای برای کر، موسیقی مجلسی، قطعه ای برای ارکستر و اپرا که مشهورترین آنان “انجیل ابدی” در سال ۱۹۱۴، “افسانه” برای ویلنسل و پیانو ۱۹۱۰، “در مه” برای پیانو ۱۹۱۲ و اولین پوئم سمفونیک ” کودک ویلن زن” می باشند. پنجمین اپرای وی “سفر آقای بروک به ماه” (Výlet pana Broučka do měsíce) بین سالهای ۱۹۰۸ تا ۱۷ ساخته شد. این اپرا به عنوان “اثری کاملا چک در موضوع و محتوا” در بین دیگر اپراهای یاناچک شناخته شد.
بشنوید قسمتی از سونات ویولون و پیانو را ساخته جاناک
در سال ۱۹۱۶ رابطه ای حرفه ای و بلند مدتی را با منتقد تئاتر، درام نویس و مترجم مکس برود (Max Brod) آغاز نمود. در همان سال اپرای “دختر ناتنی او” سرانجام توسط تئاتر ملی پذیرفته شد. در ۶۲ سالگی با خواننده گابریل هورواتوا رابطه ای را آغاز نمود که منجر شد همسرش سعی به خود کشی زند و پس از آن تصمیم به جدایی از یاناچک نمود اما وی توانست او را متقاعد به ماندن کند.
یک سال بعد یاناچک با کامیلا استوسلوا (Kamila Stösslová) زنی متاهل که ۴۰ سال از وی جوانتر بود آشنا شد که مشوق یاناچک در ساخت آثار سالهای آخر زندگی او بود و از این روی نقشی مهم و غیر معمول در تاریخ موسیقی دارد. یاناچک در حدود ۳۷۰ نامه به او نوشت. از سال ۱۹۱۷ تا ۱۹ که بسیار تحت تاثیر استوسلوا بود “خاطرات کسی که ناپدید شده بود” را ساخت.
بشنوید قسمت پرستو از سوئیت ساخته یاناچک را
پس از اتمام آن، اثری جدید را آغاز کرد که باز تحت تاثیر استوسلوا بود اپرای کاتیا کابانوآ (Káťa Kabanová). در سال ۱۹۲۰ از سمتش در کنسرواتوآر برنو به عنوان رئیس آنجا بازنشسته شد اما تا سال ۱۹۲۵ به تدریس ادامه داد. در سال ۱۹۲۲ در سخنرانی که توسط پرفسور و شاعر هندی رابیندراناث تاگور (Rabindranath Tagore) برگزار شد؛ شرکت نمود و از اشعار تاگور برای قطعه کر “خانم سرگردان” استفاده نمود. در اوایل سالهای ۱۹۲۰ اپرای “زن شرور حقه باز” (The Cunning Little Vixen) را کامل نمود.
زندگی نامه جاناک در سن ۷۰ سالگی وی توسط مکس برود به چاپ رسید و اولین دونز (Olin Downes) برای نیویورک تایمز با وی مصاحبه ای انجام داد. در سال ۱۹۲۵ از تدریس بازنشسته شد و اولین شخصی بود که دکترای افتخاری دانشگاه ماسارکی در برنو را از آن خود کرد. در بهار ۱۹۲۶ اثری به یاد ماندنی به نام سینفونیتا (Sinfonietta) را ساخت که به سرعت موفقیتهای فراوانی کسب نمود.
در همان سال به دعوت روزا نیومارچ (Rosa Newmarch) به انگلستان رفت. بسیاری از آثار وی در لندن اجرا شد؛ شامل اولین کوارتت زهی و سونات ویلن. کمی بعد آغاز به ساخت قطعه ای نمود برای کلیسای قدیمی اسلاوی، نتیجه قطعه ارکستر بزرگی به نام Glagolitic Mas بود. یاناچک آتئیست بود و منتقد کلیساها، اما مضمون مذهبی در آثار وی بارها آمده است. Glagolitic Mas با تشویق یکی از دوستانش و همچنین به خواست خود یاناچک به مناسبت جشن استقلال چک، ساخته شد.
در سال ۱۹۲۷ سینفونیتا برای اولین بار در نیویورک، برلین و برنو اجرا شد، در همان سال آغاز به ساخت آخرین اپرای خود نمود “از خانه مرگ” اپرایی سه پرده ای که سومین پرده آن پس از مرگش در کشو میزش یافت شد! در سال ۱۹۲۸ آغاز به ساخت دومین کوارتت زهی خود به نام “نامه های صمیمانه” نمود که در این زمان سینفونیتا در لندن، وین و درسدن در حال اجرا بود. در اواخر سالهای زندگیش چهره فعال بین المللی داشت.
بشنوید قسمتی از “اسلاوا” را ساخته جاناک
وی در سال ۱۹۲۷ به همراه آرنولد شونبرگ و پال هیندمیت عضو آکادمی هنرهای پروس در برلین شد. اپراها و آثار دیگر وی سرانجام در بسیاری از نقاط دنیا اجرا شدند. در اوت ۱۹۲۸ وی به همراه کامیلا استوسلوا و پسر وی اوتو به اشترامبرک (Štramberk) سفر کردند اما در آنجا بر اثر ذات الریه در شهر اوستراوا از دنیا رفت. مراسم به خاک سپاری بزرگی برای یاناچک برگزار شد و در قبرستان مرکزی برنو به خاک سپرده شد.
۱ نظر